کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



ج:۱۸سوال برای اندازه گیری دانشگاه از سوال ۱ تا ۱۸ پژوهش(عوامل رسمی، عوامل غیر رسمی، منابع و قابلیت­ها).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱۴سوال برای اندازه گیری عوامل محیطی(سوالات۱۹تا۳۲) و ۸ سوال برای اندازه گیری میزان فرصت­های کنونی (سوالات۳۳تا۴۰) و در نهایت ۱۰ سوال برای اندازه گیری فرصت­های آینده (سوالات ۴۱تا۵۰) در نظر گرفته شد که به تفکیک در زیر آمده است.
سنجش عوامل رسمی دانشگاه شاهد
سازمان کارآفرینانه و ساختار حاکمیت (سوالات ۱ تا ۵)
معیارهای حمایتی (سوالات۶ و ۷)
آموزش کارآفرینی دانشگاهی (سوالات۸ و ۹)
سنجش عوامل غیر رسمی دانشگاه شاهد
نگرش دانشگاهیان (سوال۱۰)
شیوه ی تدریس کارآفرینی (سوالات۱۱و ۱۲)
مدل نقش و سیستم های پاداش (سوالات۱۳ و ۱۴)
منابع و قابلیت های دانشگاه شاهد
منابع (سوالات۱۵ و ۱۶)
قابلیت ها (سوالات۱۷ و ۱۸)
سنجش محیط از نظر اعضای دانشگاه شاهد (متغییر مستقل)
سنجش تاثیر عوامل محیطی بر تشخیص فرصت (سوالات۱۹ و ۲۰)
سنجش تاثیر عوامل سیاسی بر تشخیص فرصت (سوالات۲۱ و ۲۲)
سنجش تاثیر قوانین بر تشخیص فرصت (سوالات۲۳ و ۲۴)
سنجش تاثیر عوامل اجتماعی بر تشخیص فرصت (سوالات۲۵ و ۲۶)
سنجش تاثیر عوامل تکنولوژیک بر تشخیص فرصت (سوالات۲۷ و ۲۸)
سنجش تاثیر عوامل اقتصادی بر تشخیص فرصت (سوالات۲۹ و ۳۰)
سنجش تاثیر عوامل بین الملل بر تشخیص فرصت (سوالات۳۱ و ۳۲)
سنجش فرصت داز نظر اعضای دانشگاه شاهد (متغییر میانجی)
سنجش جذابیت (سوالات۳۳ و ۳۴)
سنجش بادوام بودن (سوالات۳۵ و ۳۶)
سنجش زماندار بودن (سوالات۳۷ و ۳۸)
سنجش تاکید بر کالا یا خدمتی که به مشتری سود برساند (سوالات۳۹ و ۴۰)
سنجش فرصت های آینده از نظر اعضای دانشگاه شاهد (متغییر وابسته)
سنجش تمایل به ریسک های بلند مدت (سوالات۴۱ و ۴۲)
سنجش همگام بودن با سرعت پیشرفت و تغییرات جهانی (سوالات۴۳ و ۴۴)
سنجش رهبری مداوم، استراتژیک و آینده محور (سوالات۴۵ و ۴۶)
مشارکت همه ی اعضا (سوالات۴۷ و ۴۸)
سنجش میزان شفاف سازی (سوالات۴۹ و ۵۰)

ابزارهای گردآوری اطلاعات

ابزارها وسایلی هستند که محقق به کمک آن‌ ها می‌تواند اطلاعات مورد نیاز را برای تحلیل و بررسی پدیده مورد مطالعه و نهایتاً کشف حقیقت گردآوری نماید. در تحقیق انجام شده، در بخش کتابخانه‌ای از فیش تحقیقاتی استفاده گردید. فیش برگه‌ای است که هر محقق در مسیر مطالعات خود، تمام یا بخشی از متن مرتبط با موضوع تحقیق را به طور کامل یا خلاصه شده یا ترجمه یا … روی آن ثبت نموده یا الصاق می‌کند (حافظ‌نیا، ۸۷)
در مطالعه میدانی صورت گرفته از «پرسشنامه» استفاده گردید. گردآوری اطلاعات میدانی جهت آزمون فرضیات تحقیق با پرسشنامه بسته صورت پذیرفت. یکی از ابزارهای بسیار متداول در گردآوری اطلاعات میدانی، پرسشنامه است که امر گردآوری اطلاعات را در سطح وسیع، امکان­ پذیر می‌سازد. این ابزار در تحقیقات توصیفی و تحقیقاتی که از گستره جغرافیایی زیادی برخوردار باشد یا افراد جامعه آماری و نمونه آن زیاد باشد، مورد استفاده قرار می­گیرد. این ابزار به صورت مجموعه سئوالاتی مکتوب که حول متغیرهای یک مسأله تحقیق تنظیم شده، ساخته می‌شود و پاسخگو به شکل حضوری یا غیرحضوری و مستقیم یا غیرمستقیم آن را تکمیل می‌کند (حافظ‌نیا، ۸۷).
سئوالات «بسته»، سئوالاتی هستند که محقق با بهره گرفتن از مقیاس اسمی یا عددی و بر اساس پاسخ‌های ممکن تنظیم می‌کند و پاسخگو از بین آن‌ ها ارزش موردنظر خود را انتخاب نموده و علامت می‌زند. به پرسشنامه‌های حاوی سئوالات بسته، پرسشنامه منظم نیز گفته می‌شود. سئوالات بسته اگر چه آزادی عمل پاسخگو را نسبت به سئوالات باز کاهش می‌دهد ولی دارای محاسنی هم هست، یعنی هم پاسخگو رغبت بیشتری برای پاسخ دادن دارد و می‌تواند با زدن یک علامت در محل مخصوص پاسخ لازم را بدهد و هم این‌که استخراج، طبقه‌بندی و تجزیه و تحلیل داده‌ها به­ ویژه با رایانه برای محقق راحت‌تر می‌شود (حافظ‌نیا، ۸۷).
سئوالات پرسشنامه به صورت «طیف چندگزینه­ای» مقیاس‌بندی شد. سنجش دیدگاه‌ها و نگرش‌ها از امور کیفی هستند که ابزارهای ویژه‌ای را در چهارچوب مقیاس‌های اسمی- عددی برای اندازه‌گیری متغیرها طلب می‌کنند. محققان علوم اجتماعی برای سنجش نگرش‌ها، تمایلات، گرایش‌ها و آرزوها، اقدام به طراحی و ابداع ابزاری نمودند که به عنوان طیف شهرت دارد و طیف لیکرت از معروف­ترین آنها محسوب می­ شود.لیکرت که از سال ۱۹۳۹ مدیریت بخش بررسی های افکار عمومی را در وزارت کشاورزی امریکا بر عهده داشت این طیف را ارائه داد.این طیف از پنج قسمت مساوی تشکیل شده است ومحقق متناسب با موضوع تحقیق تعدادی گویه در اختیار پاسخگو قرار می دهد تا گرایش خود را درباره آن تشخیص نماید.طیف از گرایش” کاملا موافق"تا گرایش” کامل مخالف"کشیده می شود(حافظ نیا۱۳۸۷).

روایی وپایایی ابزار سنجش

منظور از اعتبار یا روایی آن است که وسیله ی اندازه گیری واقعاّ بتواند ویژگی ها یا خصیصه ی متغیر مورد نظر را اندازه بگیرد،نه متغیر دیگری را.در تحقیقات فیزیکی اعتبار یا روایی،مساله وموضوع پیچیده ای نیست اما در تحقیقات رفتاری مساله روایی موضوع بسیار پیچیده ای است.
آزمون KMO و بارتلت:جهت بررسی روایی سازه‌ای پرسشنامه و تائید عامل‌های در نظر گرفته شده، از روش تحلیل عاملی به شیوه چرخش محور‌های متعامد (واری- ماکس) برای دستیابی به عامل‌های خالص استفاده شده است. بدین منظور از شاخص KMO [۱۶۶]و آزمون کرویت بارتلت[۱۶۷] استفاده می شود.
شاخص KMO: شاخصی از کفایت نمونه گیری است که کوچک بودن همبستگی جزیی بین متغیرها را بررسی می کند و از این طریق مشخص می سازد آیا واریانس متغیرهای تحقیق، تحت تأثیر واریانس مشترک برخی عامل های پنهانی و اساسی است یا خیر. این شاخص در دامنه صفر تا یک قرار دارد. اگر مقدار شاخص نزدیک به یک باشد، داده های مورد نظر برای تحلیل عاملی مناسب هستند و در غیر این صورت (معمولاً کمتر از ۶/۰) نتایج تحلیل عاملی برای داده های مورد نظر چندان مناسب نمی باشند.
آزمون کرویت بارتلت: این آزمون بررسی می کند چه هنگام ماتریس همبستگی، شناخته شده(از نظر ریاضی ماتریس واحد و همانی) است و بنابراین برای شناسایی ساختار (مدل عاملی) نامناسب می باشد. ماتریس همبستگی دارای دو حالت است: حالت اول) زمانی که ماتریس همبستگی بین متغیرها، یک ماتریس واحد و همانی می باشد، در این صورت متغیرها ارتباط معنی داری با هم نداشته و در نتیجه امکان شناسایی عامل های جدید، براساس همبستگی متغیرها با یکدیگر وجود ندارد. حالت دوم) زمانی که ماتریس همبستگی بین متغیرها یک ماتریس واحد و همانی نباشد، که در این صورت ارتباط معنی داری بین متغیرها وجود داشته و بنابراین امکان شناسایی و تعریف عامل های جدیدی براساس همبستگی متغیرها وجود دارد. اگر معنی داری (Significance) آزمون بارتلت کوچک تر از ۵% () باشد تحلیل عاملی برای شناسایی ساختار (مدل عاملی) مناسب است، زیرا فرض شناخته شده بودن ماتریس همبستگی رد می شود. (مومنی و قیومی، ۱۹۴:۱۳۸۹-۱۹۳). نتایج این شاخص ­ها در جداول۳-۲ و ۳-۳ آمده است.
نتایج آزمون کورویت بارتلت و KMO جهت بررسی کفایت عوامل پرسشنامه
جدول ‏۳‑۲: بررسی کفایت عوامل پرسشنامه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:40:00 ق.ظ ]




بررسی نتایج اثر متقابل نوع گیاه و مکان مختلف کشت (نمودار ۲۲-۴) بر وزن خشک ریشه سبزیجات برگی نشان داد که در منطقه دزفول گیاه جعفری دارای بالاترین وزن خشک ریشه گیاه بود (۴۹/۱ گرم ). همچنین با وزن خشک ریشه گیاه رشد یافته در منطقه شوش و باوی اختلاف معنی­داری داشت (به ترتیب ۴۹/۱، ۹۳/۰ و ۷۱/۰ گرم). در منطقه دزفول گیاه گشنیز و شوید دارای بالاترین وزن خشک ریشه گیاه بود (به ترتیب ۸۴/۰ و ۵۸/۰ گرم). همچنین وزن خشک ریشه گیاه گشنیز در منطقه­ دزفول و شوش تفاوت معنی­داری نداشتند (۸۴/۰ و ۶۹۴/۰ گرم). ولی با وزن خشک ریشه گیاه رشد یافته در منطقه باوی اختلاف معنی­داری داشت ( به ترتیب ۸۴/۰، ۶۹/۰ و ۳۸/۰ گرم). همچنین وزن خشک ریشه گیاه شوید در منطقه­ دزفول با وزن خشک ریشه گیاه رشد یافته در منطقه شوش و باوی اختلاف معنی­داری داشت (به ترتیب ۵۸/۰، ۳۵/۰ و ۲۹/۰ گرم).
نمودار ۲۳-۴ اثر تیمار های گیاه در مکان بر وزن خشک ریشه سبزیجات برگی
بررسی نتایج اثر متقابل مکان­های مختلف کاشت و مزارع آلوده و شاهد (نمودار ۲۳-۴) بر وزن خشک ریشه سبزیجات گیاه نشان داد بیشترین وزن خشک ریشه سبزیجات گیاه در منطقه­ دزفول در مزرعه­ آلوده­ی شماره ۱ وجود داشت (۳۶/۱ گرم). وزن خشک ریشه سبزیجات گیاه مزرعه آلوده­ی شماره ۱ در منطقه دزفول با مزرعه آلوده­ی شماره ۲ و مزرعه شاهد دارای اختلاف معنی­داری بود (به ترتیب ۳۶/۱، ۰۲/۱ و ۷۵/۰ گرم). همچنین در منطقه­ شوش بیشترین وزن خشک ریشه سبزیجات گیاه در مزرعه آلوده­ی شماره ۲ وجود داشت (۹۸/۰ گرم). که با وزن خشک ریشه سبزیجات گیاه در مزرعه آلوده ۱ و مزرعه شاهد تفاوت معنی­داری داشت (به ترتیب ۹۸/۰، ۵۶/۰ و ۳۶/۰ گرم).
نمودار ۲۴-۴ اثر تیمار نوع گیاه و نوع مزرعه بر وزن خشک ریشه سبزیجات برگی
بررسی نتایج اثر متقابل نوع گیاه و نوع مزرعه (شکل ۲۴-۴) بر وزن خشک ریشه سبزیجات نشان داد که بیشترین وزن خشک ریشه سبزیجات مربوط به گیاه جعفری به ترتیب در مزرعه آلوده­ی شماره ۱ و ۲ بود (به ترتیب ۱۴/۱ و ۰۷/۱ گرم). که با وزن خشک ریشه سبزیجات در مزرعه شاهد تفاوت معنی­داری داشت (به ترتیب۱۴/۱، ۰۷/۱ و ۶۹/۰ گرم). در مورد گیاه گشنیز بالاترین وزن خشک ریشه سبزیجات به ترتیب مربوط به مزرعه آلوده­ی شماره ۱ و۲ بود (به ترتیب ۷۴/۰ و ۸۴/۰ گرم) که با وزن خشک ریشه سبزیجات شاهد تفاوت معنی­داری داشت (به ترتیب۷۴/۰، ۸۴/۰ و ۳۸۳/۰ گرم).

۴-۴ وزن تر و خشک برگ و ریشه هویج

۱-۴-۴ - وزن تر برگ هویج

نتایج تجزیه واریانس تیمار وزن تر برگ هویج در جدول (۴-۴) آورده شده است. اثر تیمارهای مکان، مزرعه و اثر متقابل مکان در مزرعه در سطح آماری ۱ درصد بر وزن تر برگ هویج معنی­دار گردید. همچنین اثر تیمار تکرار مکان بر وزن تر برگ هویج معنی­دار نبود
(جدول) ۴-۴ تجزیه واریانس اثر آلودگی نفت سفید بر شاخص­ های وزن تر و خشک برگ و ریشه هویج

  میانگین مربعات    
منابع تغییر درجه آزادی وزن تر برگ(گرم) وزن تر ریشه(گرم) وزن خشک برگ (گرم) وزن خشک ریشه(گرم)
مکان ۲ **۳۷/۶۷ **۴۵/۶۰۹ **۶۹/۰ **۴۶/۱۰
تکرار× مکان ۶ ns90/0 ns43/5 ns01/0 ns29/0
مزرعه ۲ **۸۸/۸ **۷۲/۱۷۶ **۴۴/۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:40:00 ق.ظ ]




موضوع کلی:سختی راه عشق وزیبایی های معشوق، شادباشی ایام
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-درست وشکسته، تضاد/ درست بودن دل، کنایه از راست وصمیمی بودن/
۲-غبار بردل بودن، کنایه از کینه و دشمنی داشتن/تشبیه مضمر ، دل به آیینه تشبیه شده است./
۳-رقیب، نگهبان /نفس مجاز از آه سوزناک دل/ تشبیه نفس سوزناک به شمشیر تشبیه بلیغ اسنادی است./
۴-تلمیح به داستان یوسف وزلیخا، رجوع کنید به غزل ۳۰۰ ، اشاره دارد به آیه ی:
«فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ اَرْسَلَتْ اِلَیْهِنَّ وَ اَعْتَدَتْ لَهُنَّ مَتَّکَا وَ اتَتْ کُلَّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ سِکّینا وَ قَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَاَیْنَهُ اَکْبَرنَهُ وَ قَطَّعْنَ اَیْدِیَهُنَّ وَ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هذَا بَشَرا اِنْ هذَا اِلَّا مَلَکٌ کَریمٌ ،قَالَتْ فَذلِکُنَّ الَّذی لُمْتُنَّنی فیهِ وَ لَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِه فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ یَفْعَلْ مَآ امُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَ لَیَکُونًا مِنَ الصَّاغِرینَ »(یوسف: ۳۱-۳۲)
او که ملامت زنان را شنید به دنبال آنها فرستاد وپشتی‏ها برایشان فراهم کرد وبه دست هرکدام چاقویی دادو(به یوسف)گفت: «به مجلس درآ» زنان چون او را دیدند، بزرگوارش یافتند و دست‏های خود را بریدند وگفتند: منزّه است خدا، این بشر نیست، بلکه فرشته بزرگواری است.گفت: این است همان کسی که به خاطر او مرا سرزنش کردید، آری برای کامجویی به خود خواندش و او خودداری کرد، اگر به دلخواه من رفتار نکند، باید زندانی شود و تن به خواری و ذلّت بدهد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵-سراچه غم، کنایه از دنیا/ سبزه ی مراد، تشبیه بلیغ اضافی/ آب وخاک وسبزه، تناسب دارد./
غزل ۳۲۳

ساقیا بی لب لعلت می ناب این همه نیست
گنج مستی طلبی عالم هستی بگذار
جز دل خسته که با جور وستم خوی گرفت
غرض از دود دلم بوی محبت باشد
اهلی سوخته خون گریه اگر کرد چه عیب
  گر نه ذوق تو بود شوق شراب این همه نیست
زان که این عالم پر شور خراب اینهمه نیست
هیچ کس را ستم و جور تو تاب اینهمه نیست
ورنه مستان تو را میل کباب اینهمه نیست
چکند در جگر سوخته آب اینهمه نیست

وزن:فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن/ بحررمل مثمن مخبون محذوف
موضوع کلی: گریه وزاری عاشق در راه عشق
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-لب لعل، تشبیه بلیغ اضافی/ تشبیه لب به می ناب ، تشبیه مضمر است/حسن تعلیل در مصراع دوم، علت شوق به شراب به خاطر عشق وذوق به تو می باشد./.
۲-گنج مستی، تشبیه بلیغ اضافی/ بگذار، کنایه از ترک کردن/ مفهوم بیت ترک تعلقات مادی/
۳-جور وستم وستم وجور، آرایه طرد وعکس،« طرد وعکس که آن را تبدیل وعکس تنها نیز گفته اند، یکی از صناعات لفظی بدیع است، بدین قرار که مصراع اوّل را با تقدیم و تأخیر کلمات درمصراع دوم تکرار کنند.پیداست که این تکرار باید چنان باشد که موجب رونق و حسن کلام گردد و بر ضعف و سستی طبع شاعر حمل نشود،وگرنه اجتناب کردن از این گونه تکرارها، بهتر و مناسب تر است.» (همایی،۷۳:۱۳۸۰)
۴-بوی محبت ، استعاره مکنیه/« آنگاه که تشبیهی از ذهن وخیال گوینده پنهان و مسترد باشد، اما برای بیان این تشبیه، لفظ مشبّه را ذکر و مشبّه به را حذف نماید ودرعوض یکی از لوازم مشبّه به را ذکر کند یا اسناد دهد.در این نوع استعاره هر گاه مشبّه به محذوف آدمی و به تعبیر و قولی دیگر جاندار باشد، تشخیص یا شخصیت بخشی گویند. (اشرف زاده: ۱۱۸)
۵-خون گریستن، اغراق/ جگر سوخته، صفت مرکب، به معنی بسیار مشتاق
غزل ۳۲۴

نه که در کوی تو جز من دگری گمره نیست
سر نتابم ز در میکده تا خاک شوم
نخل مقصود من سوخته ی کوته دست
زاهد از میکده ما را سوی مسجد طلبید
نیست حاجت به نصیحت که مرو از در دوست
  هیچ کس ز آمدن و رفتن خود آگه نیست
که سری نیست که خاک ره این در گه نیست
خوش بلندست ولی دست دعا کوته نیست
دلق آلوده ی ما لایق بیت الله نیست
کاین چنین اهلی دل سوخته هم ابله نیست
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:40:00 ق.ظ ]




۳-۱۰- مردمی بودن حکومت از دیدگاه امام خمینی(ره)
مردمی بودن یعنی ابتنا و حکومت بر مبنای آراء و نظر مردم شکل گرفته و استمرار یابد و از مشروعیت و مقبولیت مردم برخوردار باشد. مردم از جایگاه والایی در اندیشه ی امام برخوردار بودند. توجه به امور مردم بالاخص توده های مستضعف در فکر و کلام امام خمینی(ره) مثال زدنی است. امام یک تار موی مستضعفین را به همه ی دنیای استکبار جهانی مبادله نمی نمود. تشکیل کمیته ی امداد، بنیاد مسکن و حساب ۱۱۰ ، تقویت بهزیستی ، تشکیل جهاد سازندگی و … همه در راستای حمایت از توده های فقیر و بی پناه جامعه بوده . همه ی اینها حکایت از پیوند عمیق عاطفی و اعتقادی امام به مردم بوده است و حقیقتاً عشق و عاطفه ی عجیبی بین مردم و رهبری اسلامی وجود دارد که در هیچ حکومتی در دنیا نمی توان مثل آن را مشاهده نمود. که این بر خواسته از عمق اعتقاد به خدا، پیامبران، ائمه ی معصومین علیهم السلام و قیامت می باشد که در بطن و سرشت انسان به ودیعه گذاشته شده است.
فطرت انسان فریاد گر این رابطه معنوی است، که به هیچ میزان و مکیال مادی قابل وزن، احصاء و شمارش نیست.
امام خمینی(ره)«رهبر و رهبری در ادیان آسمانی و اسلامی بزرگ چیزی نیست که خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خدای نا خواسته به غرور و بزرگ اندیشی وا دارد» (امام خمینی۲ ج۱۸، ص ۴۳).
«امام خمینی(ره) نقش مردم در یک حکومت مطلوب را شامل موارد زیر می داند؛
۱ ـ آگاهی؛ ۲ ـ مشارکت؛ ۳ ـ نظارت؛ ۴ ـ همگامی؛ ۵ ـ انتخابات
همچنین می توان دریافت که مردمی بودن حکومت از منظر امام در ابعاد سه گانه زیر مورد نظر است الف: ایجاد، استمرار و بقا؛ بنای حکومت بر اساس دیدگاه ها، خواست ها و آرای مردم بنا می شود و اگر حکومتی بر مردم تحمیل گردد، آن حکومت اسلامی نخواهد بود و از این رو مطلوب نخواهد بود: اولاً متکی به آرای ملت باشد به گونه ای که تمامی آحاد ملت در انتخاب فرد یا افرادی که باید مسؤلیت و زمام امور را به دست گیرند، شریک باشند» (جمشیدی، حسین، امام خمینی(ره) و الگوی مطلوب حکومتی ، ویژه نامه ماندگار، ۱۳۹۱ ، ص ۴۱).
«از دیدگاه امام خمینی(ره) رجال سیاسی و حکومتی جامعه باید مردم را در نظر داشته باشند و توده ی مردم را در تصمیم گیری ها، توزیع و تقسیم منابع و امکانات در نظر بگیرند و در مقابل مردم نیز باید ضمن حضور در صحنه های سیاسی جامعه و مشارکت در سرنوشت خود بر رفتار و عملکرد دولت مردان و مسؤلان امر نظارت داشته باشند(امام خمینی(ره) ۲ ـ ج۱۶ ص ۳۲).
از دیدگاه امام خمینی خدمت گذاران در جامعه ی اسلامی باید خود را خادم مردم بدانند.«مهمترین وظیفه یک حکومت مطلوب این است که خود را خادم جامعه بدانند و در راه تأمین نیازهای فردی و اجتماعی مردم بکوشد، نه این که به فکر تأمین منافع خود باشد… . حکومت وسیله و ابزاری است برای تأمین نیازهای مردم. تربیت، هدایت و خدمت به آنان و تحقق عدالت و رساندن آدمیان به سعادت باقی و پایدار.» (امام خمینی(ره) ج ۳ ، ص ۷۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بنابراین قلمروی حاکمیت ولی فقیه در تشکیل حکومت چیزی جز اعمال قانون خدا و مصالح عمومی مردم نیست تا جایی که حکومت می تواند هر چیز را فدای مصالح مردم بکند. و امام خمینی(ره) می فرمایند«جز سلطنت خدایی همه ی سلطنت ها بر خلاف مصلحت مردم و جور است» (امام خمینی، ج ۴ ، ص ۱۸۶).
۳-۱۱- حدود و اختیارات ولی فقیه از دیدگاه امام خمینی(ره)
مطلب قابل توجه در این جا آن است که اختیارات فقیه تا چه اندازه گسترش دارد و آیا ولایت مطلقه ی فقیه به معنای اختیار مطلق و بی حساب و کتاب برای فقیه است یا نه؟ چنانچه از کلمات ایشان در سطور قبل استفاده شد، معظم له تمامی اختیارات پیامبر و امام معصوم (ع) را در امور حکومتی و اداره ی امور جامعه را برای فقیه ثابت می دانند و ولایت فقیه را شعبه ای از ولایت رسول الله (ص) دانسته و این ولایت را بر جمیع احکام فرعیه مقدم می دانند و می فرمایند:
«ولایت مطلقه ای که به نبی اکرم(ص) واگذار شده، از اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه ی الهیه تقدم دارد، حکومت می تواند هر امری را چه عبادی و چه غیرعبادی، که جریان آن مخالف مصالح اسلام است در مواقعی که مخالف مصالح کشور اسلامی دانست، موقتاً جلوگیری کند».( صحیفه نور، ج۲۰،ص۱۷۰ و ۱۷۱).
اما تصرف در اموال و نفوس مردم را که برای پیامبر و ائمه علیهم السلام ثابت است برای فقیه ثابت نمی دانند: «اگر برای معصوم، غیر از جهت حکومت و سلطنتش بر جامعه، ولایتی ثابت شد مانند ولایت بر طلاق دادن همسر فردی یا مصادرهی دارایی وی، چنین ولایتی برای فقیه ثابت نیست».( کتاب البیع، ج۲، ص۴۸۹.)
همانطور که قبلاً در کلمات شیخ انصاری آمد ولایت دو مفهوم دارد، اول به معنی تصرف در اموال و نفوس مردم و دوم به معنای تصرف در امور عامه و آنچه را که مرحوم شیخ انصاری اثبات آن را برای فقیه «دونه خرط القتاد» می دانست مفهوم اول بود که در عبارت فوق، امام خمینی(ره) نیز این نوع از ولایت را برای فقیه ثابت نمی داند.
بنابراین با توجه به مطلب فوق و عبارتی که از صحیفهی نور نقل شد، مطلقه بودن ولایت فقیه در ولایت به مفهوم دوم (تصرف در امور عامه) است بدین معنا که ولی فقیه در تمام امور مربوط به حکومت و سیاست، همچون پیامبراکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) اختیار و ولایت دارد و البته ناگفته پیداست که تمامی این اختیارات در جهت مصالح اسلام و امور مسلمین است.
چنانچه ایشان می فرمایند:
«نعم للوالی ان یعمل فی الموضوعات علی طبق الصلاح للمسلمین او لا هل حوزته و لیس ذلک استبداداً بالرأی بل هو طبق الصلاح، فرأیه تبع للصلاح کعمله».( کتاب البیع، ج۲،ص۴۶۱.)
طبق این سخن حاکم جامعه ی اسلامی می تواند در موضوعات، بنابر مصالح کلی مسلمانان یا بر طبق مصالح افراد حوزه ی حکومت خود عمل کند و این اختیار هرگز استبداد رأی نیست بلکه در این امر مصالح اسلام و مسلمانان لحاظ می شود. پس اندیشه ی حاکم اسلامی نیز همچون عمل او تابع مصالح اسلام و مسلمین است.
۳-۱۱-۱- ادله ی ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی(ره)
۳-۱۱-۱-۱- دلیل عقلی
همانطور که در مباحث مختلفه اشاره گردید و بنا به ضرورت عقلی تشکیل حکومت و اعمال سیاست و اداره جامعه فقط در حوزه عبادت خلاصه نمی گردد و انسان برای ادامه حیات طیبه در همین دنیا نیاز به شیوه و قاعده و مقرراتی جهت چگونگی مراوده با هم نوعان و بهره وری از امکانات عمومی و … دارد. که جهت رسیدن به این مطلوب اولاً قوانین و مقرراتی لازم است که در مکتب الهی به عنوان شریعت اسلام مطرح است و ثانیاً نیاز به حکومت و حاکمین صلاح و مطلع جهت اجرا دارند. تا انسان بتواند به همه خواستهای معقول و منطقی و مطلوب خود برسد. به همین خاطر احکام اسلامی جامع و دربرگیرنده تمامی ابعاد زندگی انسان است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:39:00 ق.ظ ]




    1. قبح هم جنس گرایی

با وجود معضلات فراوانی که در مورد انحرافات جنسی در غرب کنونی وجود دارد؛ اما عهد عتیق فعل همجنسگرایی را محکوم و می آورد:« با ذکور ، مثل زنان جماع نکن، زیرا که این فجور است»[۷۷۸] و برای انجام دهنده این فعل مجازاتهایی را معین میکند « البته هر دوی ایشان کشته شوند».[۷۷۹]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در عهد جدید عیسی مستقیما سخنی از همجنسگرایی به عمل نمیآورد، اما پولس رسول با لحنی شدید از فسادی که در جامعه می بیند سخن میگوید: « زنان شان نیز عمل طبیعی را به انچه خلاف طبیعت است تبدیل کردندو همچنین مردان نیز استعمال طبیعی مردان را ترک گفتند و در آتش شهوت به یکدیگر سوختند»[۷۸۰]
اینگونه برخوردهای صریح نه تنها بر افکارمردم تاثیر داشت که بر تدوین قوانین جوامع غربی تاثر گذاشت درنتیجه تا همین اواخر اغلب مسیحیان تحت تاثیر این آموزه ها، به صرف خیر خواهی همجنس گرایان را محکوم کرده اند. از نظر اغلب مردم مسیحی این حالت غیر قابل تصور، وقوع ان اشمئزاز آور و غیرطبیعی بود وجود این نگرش باعث شده بود که همجنسگرایان احساس آلودگی و گناه کنند.

    1. قبح سقط جنین

تعالیم مسیحیت در طول قرون ثابت نبوده است. در دو قرن اول مسیحیت، که سقط جنین و بچه کشی معمول بود، کلیسا قاطعانه با آن مخالفت میکرد. بعدها میان جنین شکل یافته ئ شکل نایافته، که به اعتقاد آنان روح نداشت؛ و جنین شکل یافت که روح داشت، تمایز قایل شدند.
البته مذهب کاتولیک تنها مذهبی است که در این سالها احکام دقیقی درباره سقط جنین صادر نموده. نظر مذهب کاتولیک آن است که در زمان بسته شدن نطفه یک زندگی منحصر بهه فرد تشکیل شده، و در نتیجه سقط آن در هر زمان، خطاست.[۷۸۱]

۴) زهد و فروتنی

در مسیحیت، زهد به کناره‌گیری از محرّمات و ترک اموری است که سبب دوری از خداوند و نیز افسوس نخوردن بر از دست دادن چیزی و شادنشدن از به دست آوردن آن؛ نیز به کوتاهکردن آرزوها اطلاق میشود. [۷۸۲]
مسیح در قبح دنیا گرایی و عمومیت لطف خدا می‌گوید: «پس نصیحت من این است که برای خوراک و پوشاک غصه نخورید، برای همین زندگی و بدنی که دارید شاد باشید. به پرندگان نگاه کنید؛ آنها غصه ندارند که چه بخورند؛ نه میکارند و نه درو میکنند، اما پدر آسمانی شما غذای آنها را فراهم میکند. آیا شما برای خدا بیشتر از این پرندهها ارزش ندارید؟ به گلهای سوسن در صحرا نگاه کنید. آنها برای لباس غصه نمیخورند، با این حال به شما میگویم که سلیمان با تمام ثروت و شکوه خود لباسی به زیبایی این گلهای صحرا نپوشید. اگر خدا در فکر گلهایی است که امروز هستند و فردا از بین می‌روند، چقدر بیشتر در فکر شماست! … ای کم ایمانان![۷۸۳]
فرد مسیحی باید بداند که به دنیا تبعید شده است و دنیا تبعیدگاه اوست. پس باید شیوه‌ی زندگی خود را تغییر بدهد و با کشتن هوای نفسانی و دل بریدن از دنیا، راهبی واقعی شود. رهبانیت در مسیحت، صرفاً در اعمال ظاهری نمایان نمیشود، بلکه باید فرد از آن چه دنیایی است تهی شود؛ تنها به عشق آخرت زندگی کند و هرگز به این دنیای گناه‌آلود و آنچه به آن تعلق دارد دل نبندد.[۷۸۴]
بر اساس اخلاق مسیحی، کسی که به این چیزها دل بندد، در واقع نشان میدهد که به خدا دلبستگی ندارد؛ زیرا وابستگیهای این دنیا، خواسته‌های ناپاک و میل به داشتن و تصاحب هر آن‌چه به نظر جالب می‌آید، نیز غرور ناشی از ثروت و مال، هیچ‌یک از خدا نیست، بلکه از این دنیای گناهآلود است. دنیا نابود میشود و چیزهای گناه‌آلود از بین خواهد رفت، اما هرکه طبق خواست خدا زندگی کند همیشه برقرار خواهد ماند.[۷۸۵]

۳- علم سازی آموزه ها

مورخان جدیدتر به این حقیقت پی برده اند که سنت دینی غرب، یاریهای مهم، هرچند غیر مستقیمی، به علم در دوره سازندگیش رسانده است. بر آمدن و بالا گرفتن علم جدید یک پدیده پیچیده اجتماعی است که چندین قرن به طول انجامیده است و از عوامل متعددی اثر برده است که در اینجا سرو کار ما با زمینه های فکری برآمدن علم است.چرا در میان تمام فرهنگ های روی زمین، فقط در تمدن غرب بود که علم به معنای امروزیش پاگرفت؟ بسیاری از مورخان بر این عقیدهاند که یک عامل مهمش امعان نظر در طبیعت بوده که از ترکیب کم نظیر اندیشه یونانی و آرای اهل کتاب نشات گرفته است
در رنسانس، بدون شک، ترس از وجود نیروهای شریر، در طبیعت، همچنان تخیل عامه مردم را تسخیر کرده ، و چه بسا بالیدن علم رابه وقفه می انداخت. ولی در آثار مردانی چون قدیس بندیکتوس، قدیس فرانسیس، و قدیس توماس آکویناس[۷۸۶]، می توان دید که خوبی[مبدا و منتهای خیر داشتن] آفرینش به چندین وجه: عملی، استحسانی، عقلی تایید شده است.به این وصف ادیان توحیدی هرگز نیروهای طبیعی یا سایر موجودات زنده را تألیه نکره، یعنی به مقام خدایی نرسانده.[۷۸۷]

۱) قابل شناخت بودن طبیعت

به عقیده باربور، ادیان به ویژه ادیان ابراهیم نقش مهمی در فراهم نمودن برخی پیش فرضهای فلسفی علم فراهم نمودند . به اعتقاد وی ادیان توحیدی حاوی پیش فرض‌هایی نسبت به طبیعت است که از جهات زیادی با طبیعت همخوانی دارد.

۱. اعتقاد به هستی وقابل فهم بودن آن

این مولفه به آنچه که مولفه عقلانی علم یاد میشود مدد میرساند. زیرا از نظر ادیان جهان هستی یک نظام سامانمند و قانونمند است که قابلیت شناخت دارد. این باور به مسیحیت در قرون وسطی با اندیشه حکمای مدرسی که اعتماد عظیمی به توانایی های عقلانی بشری داشتند مزج شده بود و نقش مهمی را در شکلگیری علم ایجاد نموده است.[۷۸۸]
هنگامی که این نحوه اندیشه را در اروپا، با رهیافت سایر تمدن ها- یعنی خود آن تمدنها، باقطع نظر از روابطشان با اروپا- بسنجیم، درمی یابیم که فقط یک منشا باید داشته باشد. باید از عقلانیت خداوند ناشی شده باشد که او را صاحب نیروی انسانوار یهوه و خردمندی فیلسوفان یونان در نظر میآورند….. سپس باروبرو در ادامه میگوید:…نظر من این است که ایمان به امکان علم که از دیر باز در تکوین و تکامل نظریه علمی جدید دخیل بوده، اقتباس ناخود آگاهانه ای از الهیات قرون وسظی است.[۷۸۹]

۲. اعتقاد به آفرینش

اعتقاد به آفرینش و خلقت از اساسی ترین اعتقادات ادیان است و نقش مهمی را در تمدن ایفا کرده است؛ زیرا عقیده به آفرینش بیانگر این حقیقت است که جهان خلقت بالضروره از خداوند صادر نشده است بلکه خداوند از روی میل و اختیار آن را خلق کرده است. لازمه مختار بودن خداوند این است که جهان هم حادث و هم نظاممند محسوب شود. و راه کشف نظاممندی جهان فقط از راه تجربه امکان پذیر است و بس. بنابراین این جهان موجود مطابق با جهانبینی خلقت بهترین قلمروی است که می توان روش علمی را بر آن اطلاق کرد، برخلاف دیدگاه یونانیان که معتقدند جهان بالضروره از عقل خداوند صادر شده است؛ طبق این روش جهان از بررسی علمی به دور است و باید مورد کاوش عقلی قرار بگیرد. به عبارت دیگر اعتقاد به آفرینش تلویحا دلالت بر این دارد که جزییات طبیعت را فقط با مشاهده تفصیلی آن می توان شناخت. زیرا جهان محصول فعل اختیاری خداوند است و خداوند در هر آن در آن دخل و تصرف میکند نه این که خدانوند به یکباره جهان را به همین صورت آفریده است و دیگران دست شان از آن کوتاه باشد. بنا براین ما فقط با مشاهده بالفعل و تجربی میتوانیم به کم و کیف آفرینش او پی ببریم[۷۹۰]

۳. غلبه نظره تایید آمیز نسبت به طبیعت

غلبه نظریه تایید آمیز به طبیعت در کتاب مقدس «خوبی جهان نتیجه قهری عقیده به آفرینش است» و مهر تایید به خوب بودن طبیعت از یک سو و اعقاد به خدای واحد در در ادیان توحیدی در شکست اعتقاد«ارباب انواع طبیعت» از سوی دیگر ازن زمینه را فراهم کرد که طبیعت موضوع تحقیق قرار بگیرد.[۷۹۱]
از نظر باربور این سه خصوصییت آموزههای اهل کتاب باعث شد که علم جدید و مدرن در ابتدای قرن هفدهم در غرب رشد نماید، بنابراین علم جدید مدیون دین میباشد[۷۹۲]
آموزههای مسیحی بر آن بود که طبیعت متناهی و قابل فهم و شناخت است وانسان، از آن لحاظ که انحصارا یک موجود طبیعی نیست، میتوانست جنبه نا متناهی و نامحدود داشته باشد. این دیدگاه، نظرگاه شناخت طبیعت و انسان را کاملا دگرگون میساخت، یعنی با طرد هر نوع عامل سری در دل طبیعت، شناخت معقول آن ممکن می شدو برعکس ، شناخت انسان از جنبه صرفا طبیعی بیرون آمده، وجهی اصیل و خاص مییافت که می بایست به طور مستقل درباره آن فکر کرد.در این دیدگاه، انسان جنبه ماواری طبیعی پیدا میکند و شناخت واقعی از چارچوب طبیعت خارج میگردد.[۷۹۳]

۲) نقش مذهب پروتستان در علم جدید

به عقیده باربور علاوه بر نگرش اهل کتاب نسبت به طبیعت عامل دیگری که نقش اساسی در گسترش علم جدید ایفا کرده؛ رویکرد جدیدی بود که به وسیله فرقه پروتستان به وجود آمد.[۷۹۴]
نهضت اصلاح دینی در ابتدا با انگیزه اصلاح کلیسای کاتولیک آغاز شد؛ نه شکاف و ایجاد فرقه ی جدید بین کاتولیک ها؛در شرایط فساد دستگاه کلیسا این جنبش نه برای تغییر در اصول دیانت مسیحی بلکه برای تغییر در کاربست آن، وارد عرصه های سیاسی و اجتماعی شد. و تمام تاکید آن بر بازگشت به مسیحیت اصیل و ناب و کتاب مقدس بود[۷۹۵]
پروتستانها معتقد بودند که مرجعیت دینی تنها از آن کتاب مقدس است و از این رو هیچگونه حجیتی برای مقام پاپی، شوراهای کلیسیی یا آرای آبای کلیسا و قدیسان قایل نیستند. در حالیکه کلیسای کاتولی خود را تنها مرجع و حافظ و مبین کتاب مقدس میشمارد؛ و آموزههای و سنتهای دیر پا را دارای وثاقت و حجیت و کامل کننده متون مقدس تلقی میکند.
از دید پروتستانها هر مسیحی میتواند پیام کتاب مقدس را به وجدان شخصی خود دریابد. و در این راه چنان راه افراط رفتند که که متون مقدس را طبق دلخواه خود پیمودند. در دوره های بعد بسیاری از پروتستان ا بر نقش عقل ، تجربه دینی و برداشت ههای شخصی با گونه ای افراطی عمل کردند[۷۹۶]
اساسا تفکرات فردگرایانه پروتستانها و طرفداران نهضت اصلاح دینی،امکان آزادی فرد دررابطه – بدون وساطت کلیسا- با خدا را فراهم می کرد. به طور کلی این جنبش اصلاح دینی و نیز فرقه پروتستان در اشاعه فرداگرایی خیلی موثر بودند

۴- اقتصادی

آموزههای اقتصادی با بسترسازیهایش در اجتماع و فعالیت های اجتماعی و اقتصادی مردم مطمئنا میتوانند نقش بسیاری را در زمینه اقتصاد نیز داشته باشند. وبر میگوید: «امروزه با توجه به سازمانهای سیاسی، حقوقی، اقتصادی و فردی موجود، با اشکال سازمانی و ساختار خاص اقتصاد کنونی، این روح سرمایهداری را میتوان نتیجه ی محض تطبیق دانست. نظام اقتصاد سر مایهداری نیازمند این سرسپردگی به پولسازی به عنوان یک «تکلیف» است.[۷۹۷]
نویسنده کتاب «اقتصاد دینی» اصول کتاب مقدس را برای زندگی اقتصادی در چند مورد بررسی کرده و می گوید: دیدگاه های مشترکی در بین مسیحیان کاتولیک و پروتستان، در مورد اصول اقتصاد مسیحیت وجود دارد که در نگاه نویسنده کتاب اقتصاد دینی چنین است که؛ موضوعات الهیاتی که در کتاب مقدس بیان شده پیام هستند برای زندگی اقتصادی است و هم هشداری به اینکه نظام خلقت متعلق به خداست و ما نسبت به آن مسوولیم تا آن را خراب نکنیم و دوم اینکه، کار بخشی از وظیفه انسانی معرفی شده و هدف از کار ابتدا ءا و نه منحصرا برای تامین نیازهای انسانی است، و کسانی که نمیتوانند کار کنند باید بقیه به انها کمک برسانند[۷۹۸]

۱) احترام به کار

تلقی مسیحیت از کار به طور وسیع از دیدگاه یهود مقتبس است. کار محترم است؛ در عین حالیکه ضرورت است. در اعمال روسولان، نقل شده، پولس زندگی خود را با کار به عنوان چادردوز تامین میکرد. پولس همچنین توصیه میکرد« حریص باشید در این که آرام شوید و به کارهای خود مشغول شده، با دست های خویش کسب معاش کنید، چنانکه شما را حکم کردیم؛ تا نزد آنانی که خارجند به طور شایسته رفتار کنید و به هیچ چیز محتاج نباشید»[۷۹۹] پولس همچنین با لحنی شدید حکم می کند که مسیحیان نباید انگل باشند: « این را به شما امر کردیم که اگر کسی نمیخواهد کار نکند، خوراک هم نخورد»[۸۰۰]
هنگامیکه مسیحیان از حرفه سخن میگویند، معمولا در ذهن به شغل میاندیشند، مانتد کشیش، پرستاری، دکتر یا معلم. ولی این نکته را باید به طرز کامل درک نمود که در این دیدگاه هر شغلی که اخلاقا درست نباشد( مانند قواد یا دزد بدن) میتواند حرفهای باشد که توسط آن انسان مقصود خدا را محقق سازد» [۸۰۱]

۲) کار یک وظیفه الهی (Berfur)

زمانی باور در مسیحیت مبنی بود بر کثیف شمرده شدن پول، و مردم با تنفر از آن سخن می گفتندولی با برداشتی نو که از آموزه بندگی صورت گرفت بالاخره ، ثروت ارج و مقام یافت و مال اندوزی خصلتی پسندیده گردید. و کارکردن از شرایط پرهیزگاری شناخته شد. و بهرۀ وام به عنوان پاداش قانونی در ازا به خطر انداختن نقدینۀ شخصی، حلال به شمار آمد[۸۰۲] لوتر در جست وجوی چنین بدیلی به این نتیجه رسید که: « انجام وظایف دنیوی در هر شرایطی یگانه طریق زندگی خداپسندانه است و این طریق و فقط این طریق مرضی خداست و از این رو همه مشاغل مشروع در نظر خداوند از ارزش مطلقا یکسانی برخوردارند.»[۸۰۳]
چنین اعتقادی، رویکرد نوی در باره کار کردن ایجاد کرد؛ لوتر با بی ارزش گردانیدن مناسک بیرونی شریعت کوشید تا از طریق آموزه ی «ایمان یگانه راه رستگاری»، کار و اشتغال دنیوی را به جای مناسک عینی و کلیسایی بنشاند. و به خود کار بیشتر از مناسک شریعت اهمیت قایل شد به طوری که، «تلقی انجام تکلیف در مشاغل دنیوی به مثابه عالی ترین مضمونی که فعالیت اخلاقی فرد به طور کلی می تواند به خود بگیرد. همین تلقی بود که ناگزیر به فعالیت دنیوی روزمره معنایی مذهبی بخشیدو زندگی خداپسندانه را، نه با فراتر رفتن از اخلاقیات دنیوی [و توسل] به ریاضت کشی زاهدانه، بلکه فقط با انجام وظایف دنیوی که هر فرد در زندگی برای وی مقرر کرده است میسر میباشد و این همان «تکلیف»[Beruf] اوست[۸۰۴] و هر شخص در هر مقام و در هر شغلی را در بر میگرفت.
این مفهوم شور و شوق بی شماری را برای فعالیت بیانتها به وجود آورد. و مومنین مسیحی با درک این که با کار کردن موجبات رضای خدا را فراهم می‌کنند دست به فعالیت زدند. اینچنین رفتاری بود که بعدا وبر، در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که پروتستانهادر مقایسه با باقی مسلک های مسیحی در کار و دانش آموزی موفق تر عمل کرده اند.

۳) آموزهی تقدیر

به عقیده گوستاولوبون؛« تمام حکما و متکلمین مخصوصا لوتر قائلند که کلیه حوادث و وقایع عالم آنچه هست همه مقدر شده است و قابل هیچگونه تبدیل و تغییر نیست.» سپس وی از قول لوتر می آورد« خود لوتر که بانی اصلاح مذهب مسیحی است می نویسد: در این باب شواهدی که از کتاب مقدس در دست می باشد تماما منافی ومخالف مسئله اختیار است و این قراین و شواهد در بسیاری از موارد کتاب موجود بلکه تمام کتاب مشحون از این قبیل امارات است.»[۸۰۵]
آموزه تقدیر گرایی و اینکه انسان پابر عرصه گیتی نهاده، ممکن است مورد تأیید الهی نباشد؛ با طهور کالون و در قرن ۱۶ رواج پیدا کرد . در این فرقه، همه چیز با آموزهی تقدیر آغاز می گردد. تقدیرگرایی کالونیستی به مؤمن این گونه القاء میکرد که تنها بخش کوچکی از بشریت به رستگاری ابدی فراخوانده شده است و این واقعیت به همراه کل آفرینش «تنها به عنوان وسیلهای در خدمت تجلی عظمت خداوند معنی دارد. اطلاق معیارهای «عدل دنیوی» به احکام قاهرانهی الهی بیمعناست و وهنی به عظمت او به شمار میآید، زیرا او و فقط او آزاد است یعنی تابع هیچ قانونی نیست.»[۸۰۶]
این آموزه در راه پویایی از انجا اهمیت پیدا می کند که، کالون به آموزهی «ایمان تنها طریق رستگاری» باور داشت اما به نظر او «ایمان بایستی توسط نتایج عینی آن اثبات میشد تا بنیاد محکمی برای یقین از رستگاری فراهم کند. ایمان باید «ایمانی فعال» و دعوت به رستگاری باید «تکلیفی عملی» باشد.»[۸۰۷] و مهم ترین امکان برای تشخیص اینکه ایمان ایمانی فعال و حقیقی است فراهم میگردد. این سلوک در رفتار فرد مؤمن نمود مییابد و در «آگاهی از اینکه رفتار او بر پایه نیروی باطنی در خدمت عظمت خدا قرار دارد و بنابراین نه تنها خواست بلکه عمل خداست» و البته بایستی توجه داشت که این آگاهی نه امکان دست یابی به رستگاری بلکه زمینهای برای اطمینانی هر چند کاذب را فراهم می سازد. «بنابراین اعمال نیک گرچه به عنوان وسیله دستیابی به آمرزش بی اعتبارند، اما به عنوان نشانه برگزیدگی اجتنابناپذیرند. این اعمال ابزاری فنی نه برای خریداری آمرزش، بلکه برای خلاصی از ترس لعنت به شمار میروند.»[۸۰۸]
در عمل این بدان معناست که خدا یاور آنانی است که به خودشان کمک می کنند، بنابراین فرد کالونیست خود رستگاری خویش یا به عبارت صحیحتر اعتقاد به رستگاری خویش را میآفریند. اما این آفرینش نمی تواند مانند کاتولیسیسم شامل انباشت تدریجی اعمال نیک منفرد و مفید به حال شخص باشد، بلکه عبارت است از یک کف نفس منظم که در هر لحظه در برابر دو شق برگزیدگی و لعنت قرار دارد[۸۰۹] و برای خارج شدن از حلت لعن کالوینیست ها دایم باید به اعمال خوب مشغول باشند
کالونیسم به ریاضت کشی کاتولیکی خصلتی این جهانی بخشید و آن را در خدمت یک زندگی هدفدار منظم و عقلانی درآورد. ریاضتکشی آن زاهدانگی خود را فرو نهاد و به جای فعالیتهای روحانی فرادنیوی در قالب مشاغل دنیوی مستحیل گشت. «اما کالونیسم در طی تکامل خود چیز مثبتی بر آن افزود: ایده ضرورت اثبات ایمان در زندگی شغلی دنیوی. بدین ترتیب کالونیسم به گروه های وسیع تری از مردم که دارای تمایلات مذهبی بودند انگیزهای مثبت برای ریاضتکشی بخشید و با بنا کردن اخلاقیات خود بر پایه آموزه تقدیر، اشرافیت روحانی در خارج و مافوق این جهان را با اشرافیت روحانی متقیان برگزیده خدا در همین جهان جایگزین کرد» به عبارت دیگر کالونیسم ریاضت کشی را از دایرهی تنگ و محدود راهبان بیرون کشید و به حیطه ی زندگی فردی کسان بیشتری بسط داد یا آنگونه که سباستین فرانک دریافت «اهمیت نهضت اصلاح در این واقعیت است که هر مسیحی باید مادام العمر یک راهب باشد»[۸۱۰]
نقد
منبع تلاش‏های وسیع و همه‏جانبه جهان مسیحی درخور تعالیم‏ دیانت مسیح نیست ما میدانیم این تعالیم و دستورات مسیحیت نیست که واتیکان‏ و سایر مراکز مسیحی را واداشته امروز دست به چنین رستاخیز بزرگی‏ بزنند،زیرا مواد تعلیمات مسیحیت و فرهنگ آن کاملا در دسترس‏ است و در این مواد و فرهنگ چنین نیروی محرکی دیده نمیشود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:39:00 ق.ظ ]