کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



    1. معیار تطابق هزینه ها و درآمدها :

این معیار در سال ۲۰۰۸ توسط دیچو و تنگ[۵۱] مطرح شد. بر اساس دیدگاه آنها محافظه کاری، به عنوان عاملی برای تهدید تطابق کامل درآمد های هر دوره با هزینه های همان دوره به شمار می رود و اگر در یک شرکت، هزینه های دوره قبل رابطه مثبتی با درآمدهای دوره جاری داشته باشد، جز شرکت های با محافظه کاری بالا محسوب می شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۵-۲-۲- مدل گیولی و هاین برای اندازه گیری محافظه کاری :
گیولی وهاین(۲۰۰۰) با تکیه بر یک تعریف خاص، اقلام تعهدی را برای اندازه گیری محافظه کاری به کار گرفتند. بنابر تعریف مذکور محافظه کاری زمانی در شناسایی و گزارش رویدادهای مالی اعمال می شود که نخست مدیریت با ابهام و نبود اطمینان مواجه بوده و ناگزیر از انتخاب یک گزینه از بین دو یا چند گزینه باشد و دوم روشی انتخاب و اجرا شود که به کمترین مقدار ممکن برای سود انباشته بیانجامد. گیولی وهاین(۲۰۰۰) به این دلیل از اقلام تعهدی استفاده می کنند که از یک سو، حسابداری تعهدی مجرایی برای اعمال محافظه کاری است و از دیگر سو، اعمال اختیار از جانب مدیران در شرایط نبود اطمینان زمینه پیدایش محافظه کاری را فراهم می آورد.
به عبارت دیگر، محافظه کاری یک معیار برای انتخاب اصول و رویه های حسابداری در شرایط ابهام و عدم اطمینان است. هنگام روبرو شدن با عدم اطمینان بایستی روش هایی انتخاب و اعمال شوند که در نهایت منجر به کمترین مبلغ ممکن برای سود انباشته گردند. در واقع، در شرایط عدم اطمینان و بر سر دو راهی ها بایستی از یک سو درآمد ها و دارایی ها دیرتر و از سوی دیگر، هزینه ها و بدهی ها زودتر شناسایی گردند. انتخاب و اعمال این روش های محافظه کارانه از طریق حسابداری تعهدی امکان پذیر می گردد. برای مثال، شناسایی زیان کاهش ارزش موجودی ها فقط بر اقلام تعهدی اثر گذار است و جریان های نقدی را متاثر نمی سازد(مرادزاده فرد، بنی مهد و دیندار یزدی،۱۳۹۰).گیولی و هاین در سال ۲۰۰۰ میلادی، با بهره گرفتن از اقلام تعهدی روشی را برای اندازه گیری محافظه کاری ارائه نمودند. طبق این روش وجود مستمر اقلام تعهدی عملیاتی منفی در طی یک دوره زمانی بلند مدت در شرکت ها، معیاری از محافظه کاری بشمار می رود. یعنی هرچه قدر میانگین اقلام تعهدی عملیاتی طی دوره مربوطه منفی و بیشتر باشد محافظه کاری بیشتر خواهد بود. در عین حال، نرخ انباشتگی خالص اقلام تعهدی عملیاتی منفی، نشانگر تغییر درجه محافظه کاری در طول زمان می باشد.
شاخص محافظه کاری گیولی و هاین (۲۰۰۰) بصورت زیر محاسبه می شود:
در این تحقیق برای کاهش اثرات موقتی اقلام غیر عادی بزرگ که اقلام تعهدی را تحت تاثیر قرار می دهند بر اساس تحقیقات گذشته نظیر ریچاردسون و همکاران (۲۰۰۵) و گارسیا لارا و همکاران (۲۰۰۹) شاخص محافظه کاری گیولی و هاین بوسیله بر آورد میانگین ۳ سال گذشته هر یک از داده ها محاسبه گردیده است.
۳-۲- عدم تقارن اطلاعاتی
۱-۳-۲- مفهوم عدم تقارن اطلاعاتی
یکی از عوامل موثر در تصمیم گیری، اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم است. در صورتی که اطلاعات مورد نیاز به صورتی نامتقارن بین افراد توزیع شود، این عدم تقارن می ­تواند نتایج متفاوتی را نسبت به موضوعی واحد سبب شود. بنابراین، قبل از اینکه خود اطلاعات برای فرد تصمیم گیرنده مهم باشد، کیفیت توزیع اطلاعات است که باید به صورت دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد. زمانی که عدم تقارن اطلاعاتی در رابطه با سهام یک شرکت افزایش یابد، ارزش ذاتی آن با ارزشی که سرمایه ­گذاران در بازار سرمایه برای سهام مورد نظر قائل می شوند متفاوت خواهد بود. درنتیجه، ارزش واقعی سهام شرکت­ها با ارزش مورد انتظار سهامداران تفاوت خواهد داشت(حساس یگانه و پژنگ، ۱۳۸۸).
آنچه در بازارهای سرمایه باید مورد توجه قرار گیرد این است که بسیاری از افرادی که اقدام به سرمایه گذاری می­ کنند، مردم عادی هستند که تنها راه دسترسی آنها به اطلاعات مهم شرکت­ها، اطلاعیه­هایی می­باشد که از جانب شرکت­ها منتشر می­ شود. یک نمونه از این نوع اطلاعیه­ها را می توان اعلان سود برآوردی هر سهم دانست که در آن سود پیشنهادی هر سهم از جانب شرکت پیش ­بینی شده و به اطلاع عموم رسانده می شود. حال اگر در بین سرمایه­ گذارانی که در بازارهای سرمایه مشغول فعالیت بوده، افرادی باشند که از نظر اطلاعاتی نسبت به سایرین در موقعیت بهتری قرار داشته باشند و به عنوان مثال از اعلان­هایی که قرار است درباره سود صورت پذیرد، مطلع باشند قادر خواهند بود تا بر عرضه و تقاضای بازار تاثیر گذاشته و به اصطلاح، منجر به بروز شکاف قیمت­ها[۵۲] گردند. دلیل اصلی آن نیز وجود عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه می­باشد.
یکی از نکات مهمی که همواره در مورد بازارهای سرمایه خصوصاً بورس­های اوراق بهادار مطرح می­گردد، بحث “کارایی بازار” می باشد که بر طبق آن تمامی اطلاعات موجود در بازار، اثرات خود را بر روی قیمت سهام منعکس می نماید. شاید بتوان از دیدگاه فرضیه بازار کارا، دلیل وجودی حسابداری را “عدم تقارن اطلاعاتی” بیان نمود که در آن یکی از طرفین مبادله، اطلاعات بیشتری را نسبت به طرف مقابل در اختیار دارد. این امر به علت وجود معاملات و اطلاعات درونی بوجود می آید. حتی اگر قیمت بازار اوراق بهادار کاملاً منعکس کننده اطلاعات باشد باز هم این احتمال وجود دارد که افراد درون سازمانی بیش از افراد برون سازمانی در مورد وضعیت کیفی شرکت اطلاعات بیشتری در اختیار داشته باشند و بتوانند به واسطه این مزیت اطلاعاتی در جهت کسب منافع بیشتر اقدام نمایند. در اینجا است که یکی از زیر شاخه­ های بحث عدم تقارن اطلاعاتی موسوم به” گزینش نادرست[۵۳]” نمایان می شود. گزینش مغایر به وضعیتی اطلاق می شود که در آن فروشندگان، اطلاعات مربوطی در اختیار دارند که خریداران از آن بی­اطلاع می باشند و بالعکس، که این امر دقیقاً قبل از وقوع معامله بوجود می ­آید. زمانی که معامله­گران در بازار از وجود افراد غیر مطلع آگاه شوند مساله گزینش مغایر افزایش می یابد. در این حالت افزایش سطح عدم تقارن اطلاعاتی از طریق گسترش تفاوت"دامنه پیشنهادی قیمت خرید و فروش سهام[۵۴]” نشان داده می­ شود و بازارگردان­ها [۵۵] از افزایش این تفاوت برای جبران ریسک گزینش مغایر بهره می گیرند. به عبارت دیگر، حضور افراد ناآگاه در بازار سرمایه این امکان را فراهم می سازد تا سرمایه گذاران حرفه­ای نرخ بازده بالاتری بدست آورند.
معمولاً زمانی که اطلاعات تازه­ای از وضعیت شرکت­ها در بازار منتشر می­ شود، این اطلاعات توسط تحلیلگران، سرمایه ­گذاران و سایر استفاده کنندگان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بر مبنای آن، تصمیم گیری نسبت به خرید و فروش سهام صورت می پذیرد. این اطلاعات و نحوه واکنش به آن­ها بر رفتار استفاده کنندگان، به خصوص سهامداران بالفعل و بالقوه تاثیر گذاشته و باعث افزایش و یا کاهش قیمت و حجم مبادلات سهام می گردد، زیرا نحوه برخورد افراد با این اطلاعات جدید نوسانات قیمتها را شکل می­دهد. بنابراین، در صورت انتشار محرمانه و ناهمگون اطلاعات، واکنش­ها متفاوتی را از سوی سرمایه ­گذاران به واسطه وجود عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه شاهد می باشیم که این امر تحلیل های نادرست و گمراه کننده ای را از وضعیت جاری بازار به همراه خواهد داشت. مطالب فوق می ­تواند بیانگر اهمیت موضوع عدم تقارن اطلاعاتی و تاثیر غیر قابل انکار آن بر روی تصمیم­گیریهای اقتصادی افراد باشد.
۲-۳-۲- نظریه عدم تقارن اطلاعاتی
جایزه نوبل سال ۲۰۰۱ در اقتصاد به مایکل اسپنس[۵۶]، جورج اکرلوف [۵۷]و چوزف استیلیتز[۵۸] به خاطر کارشان در زمینه اقتصاد اطلاعات تعلق گرفت. این سه دانشمند در دهه هفتاد میلادی نظریه ای را درباره بازار پایه گذاری کردند که به نظریه اطلاعات نامتقارن شهرت یافت. اکرلوف نشان داد که عدم تقارن اطلاعاتی قبل از وقوع معامله می تواند موجب افزایش گزینش نادرست در بازار ها شود. به عقیده اسپنس، واسطه های آگاه می توانند با انتقال اطلاعات محرمانه خود به واسطه های نا آگاه، در آمد بازار خود را بیشتر کنند. استیلیتز خاطر نشان ساخت که واسطه کم اطلاع، گاهی می تواند با عمل “سرند کردن”[۵۹]، برای مثال با ایجاد حق انتخاب در فهرستی از چند قرارداد برای یک معامله معین، اطلاعات واسطه ی مطلعتر را بدست آورد (مکرمی،۱۳۸۱).
اکرلوف در سال ۱۹۷۰ در مقاله ای تحت عنوان “بازار نابسامان” اولین تحلیل رسمی از بازار هایی را که با مشکل اطلاعاتی گزینش نادرست روبرویند، معرفی کرد. وی نوعی بازار کالا را معرفی می کند که در آن، به اصطلاح رایج فروشنده اطلاعات بیشتری از خریدار دارد. اکرلوف به کمک فرضیه علمی نشان می دهد که مشکل اطلاعاتی ممکن است موجب توقف کل بازار شود و یا بصورتی انقباضی، بازار را به گزینش نادرست محصولات کم کیفیت سوق می دهد.
یکی از نکات مهم در پژوهش اکرلوف این است که واسطه های اقتصادی ممکن است انگیزه ای قوی برای پوشاندن آثار زیانبار مشکلات اطلاعاتی بر کارایی بازار، داشته باشند. اکرلوف معتقد است بسیاری از نهاد های بازار را می توان به عنوان نهاد های خود جوشی تلقی کرد که در تلاش برای حل مشکلات ناشی از اطلاعات نامتقارن پدید آمده اند. مثال مناسبی در باره این ایده که اطلاعات نامتقارن موجب گزینش زیان آفرین می شود، مقایسه ناظری بی اطلاع در قیاس با اشخاص خودی است که ممکن است اطلاعات بهتری درباره آینده سود آوری شرکت داشته باشند. در نتیجه، موسسه های که سودآوری آنها از حد متعارف پایین تر است بالاتر ارزیابی می شوند و نسبت به موسساتی که سود آوری بالاتر دارند اما کمتر ارزیابی شده اند، آسانتر می توانند با انتشار سهام خود پروژه های جدید را تامین مالی کنند. می توان نتیجه گرفت که موسساتی که سود آوری کمتری دارند ممکن است سریعتر رشد کنند و بازار سهام قبل از هر چیز در تسلط نابسامانی است. زمانی که سهامداران نامطلع در نهایت به اشتباه خود واقف شوند، قیمت سهام افت می کند(مکرمی،۱۳۸۱).
هدف صورتهای مالی، ارائه اطلاعات مفید در اتخاذ تصمیمات اقتصادی به استفاده کنندگان است. اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم، یکی از عوامل موثر در تصمیم گیری است. چنانچه اطلاعات مورد نیاز بصورت نامتقارن میان افراد توزیع شود، می تواند نتایج متفاوتی را نسبت به یک موضوع سبب شود. بنابراین، پیش از اینکه خود اطلاعات برای تصمیم گیرنده مهم باشد؛ باید کیفیت توزیع اطلاعات بصورت دقیق ارزیابی شود. ناقرینگی اطلاعات به مدیران فرصت دستکاری ارقام حسابداری، به ویژه بیش نمایی درآمدها و کم نمایی هزینه ها و در نتیجه گمراه ساختن سرمایه گذاران را می دهد. مدیران انگیزه دارند که با بهره گرفتن از اطلاعات محرمانه خود سود را دستکاری و ثروت را به خودشان منتقل کنند. دستکاری سود می تواند به افزایش قیمت سهام و در نتیجه افزایش مزایای مدیر منجر شود و مدیر می تواند از اطلاعات محرمانه اش درباره ی دستکاری ها برای خرید و فروش سهام استفاده کند. این فعالیت ها، تلاش های مدیر را از بیشینه سازی ثروت تمامی طرفین شرکت منحرف می کند و برای آنها انگیزه ی یافتن راه حل مناسب را ایجاد می کند(لافوند و واتز ،۲۰۰۸).
استیلیتز و همکارانش بارها اثبات کرده اند که اگر مدل های اقتصادی ناقرینگی اطلاعات را نادیده بگیرند، ممکن است اشتباه برانگیز باشند(مکرمی،۱۳۸۱). پیام محققان این بوده است که به رغم وجود اطلاعات نامتقارن بسیاری از بازارها چهره ی کاملا متفاوت و حق به جانب از خود نشان می دهند. چیزی که در نتیجه گیری های مربوط به شکلهای مناسب مقررات بخش دولتی نیز به چشم می خورد. استیلیتز آثار اطلاعات نامتقارن را در مضامین مختلف متعددی تحلیل کرده است که دامنه آن از بیکاری تا طراحی سیستم بهینه مالیات را در بر می گیرد. وی معتقد است که اطلاعات نامتقارن و انگیزه های اقتصادی تنها تجربه های دانشگاهی نیستند بلکه پدیده های کاملا واقعی با ارزش توضیحی بسیار گسترده در تحلیل نهادها و شرایط بازار در کشورهای در حال توسعه به شمار می آیند.
۳-۳-۲- معیار های ارزیابی عدم تقارن اطلاعاتی
در تحقیقات پیشین از دامنه ی تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، گردش سهام و تغییرات بازده سهام به عنوان معیارهای عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران استفاده شده است.

    • دامنه ی تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام

این معیار، معیار معمول عدم تقارن اطلاعاتی میان سرمایه گذاران است. هر چه عدم تقارن اطلاعاتی میان سرمایه گذاران آگاه و ناآگاه ، بیشتر باشد؛ دامنه ی تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام وسیع تر است تا زیان مورد انتظار تحمیل شده توسط بازار گردان ها را که از معامله با خودی ها ناشی می شود پوشش دهند. به عقیده لیوز و ورچیا[۶۰](۲۰۰۰) این معیار قابل اتکاترین معیار ارزیابی برای عدم تقارن اطلاعاتی می باشد.

    • گردش سهام

میانه ی گردش روزانه سهام طی سال است؛ یعنی حاصل تقسیم ارزش سهام معامله شده بر ارزش بازار حقوق صاحبان سهام. گردش سهام نشان دهنده تمایل سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری بوده، و با عدم تقارن اطلاعاتی رابطه منفی دارد. این معیار به خاطر تاثیر عوامل نامربوط به اطلاعات، قابلیت اتکای کمتری دارد.

    • تغییرات بازده سهام

همان انحراف معیار بازده روزانه سهام طی سال می باشد. بر این اساس حرکت های هموار قیمت سهام نشان دهنده ی توافق میان شرکت و سهامداران است. از این رو سطوح پایین تغییرات به معنای عدم تقارن اطلاعاتی پایین است.

    • معیار های دیگر

در موارد دیگری، برای اندازه گیری عدم تقارن اطلاعاتی میان شرکت های ناشر و سرمایه گذاران و طبقه بندی شرکت ها از نظر سطوح عدم تقارن اطلاعاتی، از چهار متغیر، فرصت های رشد، عمر شرکت، انداره شرکت و نظام حاکمیت شرکتی استفاده می کنند که در تحقیقات پیشین مورد تایید قرار گرفته است. نخست اینکه خان و واتز (۲۰۰۹) معتقدند؛ عدم تقارن اطلاعاتی میان مدیران و سرمایه گذاران به همراه فرصت های رشد شرکت ها افزایش می یابد، چونکه جریانات نقدی ناشی از این فرصت های رشد معمولا غیر قابل تایید بوده و موجب افزایش هزینه های نمایندگی می شوند(خان و واتز، ۲۰۰۹). دوم اینکه شرکت های جوانتر نسبت به شرکت های قدیمی تر گرایش به استفاده بیشتر از فرصت های رشد و استفاده از سیستم های حسابداری و گزارشگری ضعیف تر دارند که این امر موجب بالا رفتن دامنه عدم تقارن اطلاعاتی می شود(استل و کرلی[۶۱]،۱۹۷۰). سوم اینکه شرکت های بزرگتر کاملتر بوده و اطلاعات محیطی بیشتری در ارتباط با شرکت دارند که موجب کاهش ابهام در ارتباط با وضعیت آتی شرکت و درنتیجه کاهش عدم تقارن اطلاعاتی می گردد. و چهارم اینکه شرکت هایی با نظام حاکمیت شرکتی قوی تر موجب تخصیص بهینه منافع به تمام سهامداران و کاهش مسائل نماینگی می شوند که آن هم کاهش عدم تقارن اطلاعاتی را بدنبال خواهد داشت(واتز،۲۰۰۳). بنابراین شرکت هایی با فرصت های رشد بالا، عمر پایین، اندازه کوچک و نظام حاکمیت شرکتی ضعیف تر با سطوح عدم تقارن اطلاعاتی بیشتری همراه خواهند بود.
۴-۲- محافظه کاری و عدم تقارن اطلاعاتی
عدم تقارن اطلاعاتی به مدیران فرصت دستکاری ارقام حسابداری، به ویژه بیش نمایی درآمدها و کم نمایی هزینه ها و در نتیجه گمراه ساختن سرمایه گذاران را می دهد. با وجود عدم تقارن اطلاعاتی، سرمایه گذاران و حسابرسان احتمال وجود هزینه ها و زیان های شناسایی نشده را در نظر می گیرند؛ ولی حسابداری محافظه کارانه به آنها اطمینان می دهد که درآمد ها بیش نمایی و هزینه ها کم نمایی نشده اند. به عقیده لافوند و واتز (۲۰۰۸) حسابداری محافظه کارانه با دو سازوکار عدم تقارن اطلاعاتی میان سرمایه گذاران را کاهش می دهد:

    1. حسابداری محافظه کارانه باید بهترین خلاصه ممکن از اطلاعات قطعی غیر از قیمت سهام را درباره ی عملکرد جاری برای سرمایه گذاران نا آگاه فراهم سازد. با درنظر گرفتن انگیزه مدیریت برای بیش نمایی سود های تاییدپذیر، احتمالا سود های تاییدپذیر تنها اطلاعات قطعی درباره سود هاست. ازسوی دیگر، مدیران نسبت به گزارش زیانها بی میل هستند. شاید وجود استاندارد هایی مبنی بر تاییدپذیری کمتر برای شناسایی زیان ها موجب شود اطلاعاتی را که مدیران تمایلی به افشای آن ندارند، افشا شود. از این رو، نتیجه خالص حسابداری محافظه کارانه عبارت است از ایجاد اطلاعات بیشتر نسبت به آنچه که در فرایند حسابداری دارای استانداردهای تاییدپذیری با قدرت مشابه برای درآمدها و هزینه ها، یعنی بدون محافظه کاری ایجاد می شود.
    1. اطلاعات قطعی معیاری را فراهم می کند که بوسیله آن ایجاد اطلاعات معتبر درباره سود های تاییدناپذیر با بهره گرفتن از منابع غیر قطعی ممکن می شود. به عقیده ی لمبرت (۱۹۹۶)، بال (۲۰۰۱) و واتز (۲۰۰۶) صورتهای مالی، سایر منابع اطلاعات را به نظم در می آورد. انباشته شدن خالص دارایی های تاییدپذیر، شواهد معتبری را درباره نتایج سرمایه گذاری ها و فرصت های رشد پیشین فراهم می کند. چنین شواهدی به عنوان معیاری برای منابع اطلاعات با قطعیت کمتر، شامل گزارش های مدیریت و منابع مستقل از مدیریت به کار می رود. سرمایه گذاران می توانند پیش بینی های ناشی از منابع مختلف را با اعداد قطعی که سر انجام شناسایی می شود، مقایسه و قابلیت اعتماد منابع رقیب را ارزیابی نمایند(لافوند و واتز، ۲۰۰۸).

۵-۲- عرضه عمومی اولیه
۱-۵-۲- مفهوم عرضه عمومی اولیه
اصطلاح عرضه عمومی اولیه که رواج آن به بازارهای پررونق ۱۹۹۰ برمی گردد، عبارت است از این که یک شرکت برای اولین بار در طول دوران فعالیت خود اقدام به عرضه سهام به عموم می نماید (جانگویست[۶۲]،۲۰۰۵). این شرکت ها تازه تاسیس نبوده و حداقل دارای سه سال سابقه فعالیت می باشند؛ لذا در این اصطلاح، این کلمه به معنی عرضه سهام شرکت برای اولین بار به سهامداران بیرونی از طریق بورس، در زمانی می باشد که شرکت مزبور در پروسه ای از فعالیت خود دریافته است که پذیرش در بورس،کمک شایانی به جذب سرمایه چه از طریق سهامداران و چه از طریق استقراض، کاهش هزینه های تامین مالی و حتی کاهش مالیات می نماید. اولین عرضه سهام در نیویورک در سال ۱۷۹۰ برای عرضه سهام بانک ایالات متحده که در حقیقت بانک مرکزی دولت آمریکا بود با هدف جمع آوری ده میلیون دلار صورت گرفت.
تعداد سهامی که طی یک فرایند عرضه عمومی اولیه وارد بازار معامله می شود؛ به ساختار مالکیت پیش از اولین عرضه عمومی بستگی دارد. به گونه ای که اگر قبل از اولین عرضه عمومی، تمرکز مالکیت سهام وجود داشته باشد و سهامداران قبلی احساس نمایند که به واسطه اولین عرضه عمومی، قدرت کنترل خود در امور شرکت را از دست خواهند داد، سهام کمتری منتشر خواهد شد و به گونه ای نیز توزیع می گردد که سهامداران بزرگ به وجود نیایند(کین فام و می فام[۶۳]،۲۰۰۶).
در فرایند عرضه عمومی اولیه سهام سه گروه ذینفع ایفای نقش می کنند:

    • شرکت عرضه کننده سهم ( شرکت ناشر)
    • بانک سرمایه گذار (موسسات تعهد کننده عرضه اوراق بهادار یا شرکت های تامین سرمایه)
    • سرمایه گذاران بالقوه در بازار

اهداف و انتظارات این سه گروه در خصوص قیمت گذاری سهام عرضه های عمومی اولیه با یکدیگر متفاوت است. نظر به اینکه عرضه اولیه سهام برای یک شرکت در حال رشد، عمده ترین منبع تامین مالی آن به شمار می رود، لیکن شرکت های عرضه کننده سهم تمایل دارند قیمت عرضه سهام را تا حد امکان در سطح بالا تعیین کنند تا جریان های نقدی حاصل را برای شرکت حداکثر سازند. برهمین قیاس سرمایه گذاران تمایل دارند سهام را تاحد امکان به قیمت پایین خریداری کنند تا بتوانند در کوتاه ترین زمان ممکن بیشترین سود سرمایه گذاری را عاید خود سازند (بوجراج و لی[۶۴]، ۲۰۰۲).
۲-۵-۲- فرایند کلی عرضه های عمومی اولیه
بطور کلی یک عرضه اولیه یک سری فعالیت های مرتبط به هم است، که منجر به فروش سهام به عموم و ایجاد یک بازار عمومی روی آن سهام می شود. بخش عمده فرایند عرضه، آماده سازی بیانیه ثبت و انجام فرایند راستی آزمایی با توجه به شرکت و کسب و کار آن می باشد. انجام این فعالیت ها مستلزم همکاری نهادها و گروه های مختلفی است از جمله مدیریت شرکت، پذیره نویس مدیر که در غالب تیم کاری پذیره نویسی به مدیریت این فرایند می پردازند(شولتایز[۶۵]،۲۰۰۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:49:00 ق.ظ ]




الگو های مرتبط با پژوهش: در این قسمت، با توجه به اینکه پژوهش ها بسیار اندکی در داخل کشور و حتی در سطح جهانی در خصوص موضوع این پژوهش (یعنی بخش بندی کاربران بانکداری موبایلی بر مبنای انتظارات) انجام شده است و هیچگونه الگوی که به صورت اختصاصی صرفاً در این حوزه ارائه شده باشد، وجود ندارد؛ سعی نمودیم که ضمن پرداختن به موضوعات مرتبط و به نوعی اثرگذار بخش­بندی کاربران بانکداری موبایلی، تا حد ممکن این شکاف پژوهش های را پوشش دهیم. از این رو در این بخش به ارائه الگو­های مرتبط با پذیرش خدمات فناوری اختصاص دادیم. در این زمینه به الگو­های زیر به صورت مشروح پرداخته شده است: الگو اقدام مستدل، الگو پذیرش فناوری، الگو پیکاراینن، نظریه شناخت اجتماعی، الگو انگیزشی، الگو رفتار برنامه­ ریزی­ شده، الگو تجزیه شده رفتار برنامه­ ریزی شده.
پیشینه پژوهش: در این قسمت پیشینه پژوهش را به دو بخش عمده تقسیم نمودیم. در قسمت اول از بخش سوم به پژوهش ها مرتبط با بخش­بندی ­و بخش­بندی بانکداری اینترنتی به مشروح زیر پرداخته می شود: پژوهش ماچور و مورگنر، آلفانسی و سارجنت، سارا کشوری، شیرین صفری، پاتسیوتیس و همکاران، کاترینا مانپا، اوزدمیر و همکاران، اون­جو لی و همکاران. در قسمت دوم از این بخش تعدادی از پژوهش ها انجام گرفته در زمینه پذیرش بانکداری موبایلی در داخل و خارج از کشور ارائه شده است. مشروح این پژوهش ها به صورت زیر است: ژین لو و همکاران، تامی لاکانن، هسی پنگ لو و فیلیپ یو جن سو، شینگ مون شی و همکاران، چالیتا اسرینان و همکاران، جی چونگ و میونگ پارک، هیون لی و سونگ لی، آنتونیو و همکارن، تامی لاکانن و وسا کیوینیمی، هرنان و روزا ریوس، مارگارت کراب و همکاران،کیم و همکاران، هسی فن لین.
۱٫۲٫ مبانی نظری
مقدمه
شاید یکی از دلایل استراتژیکی که امروزه توسعه بانکداری الکترونیکی را الزامی نموده است ظهور پدیده ای به نام تجارت الکترونیکی باشد. با توسعه فعالیت ها و کسب و کار الکترونیکی تئوری های پیشرفته و کشور های در حال توسعه در راستای ایجاد زیر ساخت های الکترونیکی برآمده اند. در این راستا نیاز به زیر ساخت های پولی مناسب به منظور انجام تراکنش های تجاری یکی از مهمترین جنبه های جهت گیری کشور ها را در این زمینه شکل می دهد. هر تراکنش تجاری نهایتا نیازمند مبادله پول است و مبادله آسان پول منطبق بر فلسفه تجارت الکترونیکی در گرو توسعه سیستم های پرداخت الکترونیکی است. بنابراین بانکداری الکترونیک به عنوان یکی از مهمترین زیر ساخت های مورد نیاز به منظور توسعه تجارت الکترونیکی مطرح است. بنابراین یکی از مهمترین دلائلی که دولت ها و سازمان ها را به فکر انداخته اند تا به سیاست گذاری در زمینه بانکداری الکترونیک بپردازند، ایجاد زمینه هایی برای توسعه تجارت و کسب و کار در سطح جهانی است. در این قسمت به صورت مشروح به این مبحث پرداخته شده و سعی شده تا حد ممکن اشاره­ای به تمامی جوانب آن شود. بنابراین این بخش را به دو قسمت کلی تقسیم نمودیم. در ابتدا به تاریخچه و پیشینه­ی بانکداری از ابتدا تاکنون اشاره شده است و در قسمت بعد به مبحث بانکداری الکترونیک به صورت مشروح (به دلیل ارتباط بسیار بالای موضوع پژوهش حاضر با حوزه بانکداری الکترونیک) پرداخته شده است. از جمله مباحثی که در این قسمت به آن پرداخته شده است می توان به موارد زیر اشاره نمود: مقایسه­ ای بین بانکداری سنتی و بانکداری الکترونیک، تاریخچه بانکداری الکترونیک، ضرورت بانکداری الکترونیک، زیرساخت­ها و بسترهای مورد نیاز برای توسعه بانکداری الکترونیک، سیر تحولات فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری، رویکردهای بانکداری الکترونیک، مزایا و معایب بانکداری الکترونیک، فاکتورهای مؤثر در پذیرش بانکداری الکترونیک و بانکداری الکترونیک در ایران

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱٫۱٫۲- مفهوم بخش­بندی
مفهوم بخش بندی بیش از نیم قرن پیش توسط اسمیت (۱۹۵۶) ارائه شد. او وجود ناهمگنی در تقاضای محصول و خدمات، بر مبنا ی تئور ی اقتصادی رقابت ناقص را تصدیق کرد و بیان نمود : “بخش بندی بازار، شامل نگاه به یک بازار ناهمگن به صورت تعداد ی بازار همگن کوچک تر در پاسخ به ترجیحات مختلف محصول میان بخش های مهم بازار است .” در فرا یند بخش بندی، مشتریان احتمالی محصول یا خدمات در خوشه هایی با خواسته های مشابه گروه بندی می شوند. وظیفه شرکت (بانک) شناسایی آن گروه ها است تا از این طریق بتوانند برا ی خوشه های انتخاب شده ی یک برنامه ی بازاریابی مناسب شامل ترکیب بهینه عناصر آمیخته بازاریابی طراحی کنند. مفهوم بخش بندی بازار بر اساس این فرضیه است که بازار فعلی از نظر نیاز های مصرف کننده ناهمگن است ، بنابراین گروه های متفاوت از مصرف کنندگان که افراد هر گروه در رفتار هایی خاص به هم شبیه اند، وجود دارند ((Beane. & Ennis, 1987. در یکی از این تعاریف کاتلر در سال ۲۰۰۰ بخش بندی را چنین تعریف کرده است: تعیین گروه های برجسته خریداران، خریدارانی که ممکن است به کالاها و/یا ترکیب عناصر بازاریابی جداگانهای نیاز داشته باشند. در تعریف دیگر، بخش بندی یک فرایند انتخاب است که بازار را به گروه های مشتریان با ویژگیهای مشترک که قابل مدیریت کردن هستند .(Hiebing & Cooper, 2003) .در تعریفی دیگر اسچیفمن و کانوک [۴] بیان می کنند که بخش بندی بازار ، تقسیم یک بازار بالقوه به چندین زیر مجموعه است، هر زیر مجموعه از مصرف کنندگان که نیاز ها یا ویژگی های مشترکی دارند، و یک یا چندین زیر مجموعه به عنوان بازار هدف شرکت انتخاب می شوند و یک آمیخته بازاریابی ویژه برای رفع نیاز های این بازار های هدف ارائه می شود. به منظور اینکه نتایج یک مطالعه بخش بندی مفید باشد، بخش های بدست آمده باید از طریق ارتباطات بازاریابی و کانال های توزیع قابل دسترسی، قابل اندازه گیری و به اندازه کافی قابل توجه باشند، به نحوی که فعایت های بازاریابی قابل اجرا باشند. بنابراین، برای افراد هر بخش یک نیمرخ بر اساس معیار های انتخاب شده بوسیله شیوه های خاص بخش بندی ارائه می شود. این کار برای هدف گرفتن و جایگاه یابی واکنش های مناسب بازاریابی مفید است (Kotler ,2000).
۱٫۱٫۱٫۲- اهمیت بخش بندی بازار
از آنجایی که هر خریدار خواسته ها و نیاز های منحصر به فردی دارد، از این رو هر خریدار بالقوه به صورت یک بازار جداگانه به حساب می آید بنابر این کمال مطلوب این است که هر فروشنده برای هر خریدار یک برنامه بازاریابی مشخص و جداگانه طرح ریزی کند. اهمیت بخش بندی بازار بخش خدمات مالی به خوبی در پژوهش ها علمی و عمل بازاریابی بیان شده است. به دلیل اینکه رقابت در بازار های خدمات مالی افزایش یافته است، شرکت ها به طور رو به افزایشی استراتژی های بخش بندی را برای شناسایی دقیق تر نیاز های گروه های مشتریان در مقایسه با رقبا بکار می برند. دیدگاهی که به طور گسترده در بخش بندی خدمات مالی بکار برده می شود بخش بندی پرایر است که از متغیر های جمعیت شناختی مانند سن، مراحل چرخه عمر و طبقه اجتماعی استفاده می کند (Speed and Smith,1992). با بکار بردن این متغیر ها ، تفاوت ها در بخش های مشتریان که مرتبط با رفتار است می تواند شناسایی شود. دیدگاه های جدید درباره بخش بندی ، بخش های مشتریان را با بکار بردن بخش بندی سایکوگرافیک پسین یا بخش بندی منفعت تعریف می کند. در بخش بندی سایکوگرافیک علاوه بر متغیر های جمعیت شناختی، انتظارات سایکوگرافیک مانند انتظارات، نگرش ها، انگیزه ها و علاقه مشتریان به سوی محصولات و خدمات مالی بررسی می شوند. در بخش بندی منفعت، مشتریان بالقوه بر اساس تمایل و مطلوبیت مورد انتظار شان از مصرف محصول یا خدمت گروه بندی می شوند(McDougall and Levesque,2000).. افزایش تعداد دیدگاه ها درباره بخش بندی بازار نشان می دهد که برای بانک ها به طور قابل ملاحظه ای اهمیت پیدا کرده است تا شکل های پیشرفته تری از بخش بندی را برای نزدیک تر شدن به مشتریان شان به منظور حفظ آنها استفاده کنند.
۲٫۱٫۲- متغیرهای مبنای بخش­بندی بازار های مصرفی
کاتلر (۲۰۰۰) متغیر های بخش بندی بازار معمولا از چهار حوزه گسترده به نام های: ویژگی های جغرافیایی، ویژگی های جمعیت شناختی، ویژگی های روان شناختی( مانند سبک زندگی)، و ویژگی های رفتاری( مانند مزایای همراه و الگوهای استفاده)انتخاب می شوند. هر چند که ماچور و مورگنر (۲۰۰۱) بر این باورند که اکثر بانک ها هنوز مشتریانشان را بر اساس ویژگی های اقتصادی- اجتماعی و جمعیت شناختی، مخصوصا ویژگی های جغرافیایی و مرتبط با درآمد افراد تعریف می کنند. در زیر متغیر های اصلی که برای بخش بندی بازار استفاده می شوند و اکثرا پژوهشگران از آنها استفاده می کنند بیان شده اند: ( کاتلر و آرمسترانگ، ۱۹۹۹، ص ۳۲۰-۳۰۹).
۱٫۲٫۱٫۲- بخش بندی جغرافیایی[۵]:
کاتلر و گری آرمسترانگ (۱۹۹۹) بر این باورند که در تقسیم بندی جغرافیایی بازار را از نظر جغرافیایی به مناطق مختلف طبقه بندی می کنند مثل کشور، منطقه، ایالت، شهرستان، شهر یا محله. امکان دارد شرکت تصمیم بگیرد در یک یا چند منطقه جغرافیایی فعالیت کند یا اینکه در همه مناطق به فعالیت بپردازد، ولی در هر منطقه بکوشد نیازها و خواسته های ویژه مردم آن دیار را تامین کند. امروزه بسیاری از شرکت ها محصولات، تبلیغات، ترویج و فعالیت های فروش را محلی کرده اند تا این اقدام مناسب با نیاز های یکایک افراد ساکن مناطقو شهرها مطابق شود. برای مثال شرکت “کمپل” محصولی را به نام “کنجان” در لوئیزینا و می سی سی پی عرضه می کند و محصول تند دیگری بهنام “ناچو” در تگزاس و کالیفرنیا عرضه می نماید. شرکت پروکتر اند گمبل یک شوینده خالص به نام ” آریل” در لوس آنجلس، ساندیگو، میامی و جنوب تگزاس عرضه می کند، یعنی همان نقاطی که تعداد زیادی آمریکایی های اسپانیولی تبار را در خود جای داده اند.
۲٫۲٫۱٫۲- بخش بندی جمعیت شناختی[۶]:
کاتلر و گری آرمسترانگ (۱۹۹۹) بر این باورند که در تقسیم بندی جمعیت شناختی باید بازار را بر اساس متغیر هایی چون سنف جنس، تعداد اعضای خانواده،چرخه حیات خانواده، درآمد، شغل، میزان تحصیلات، مذهب، نژاد و ملیت طبقه بندی کرد. انتظاراتی که در طبقه بندی بازار بر حسب ترکیب جمعیت بکار برده می شوند بیشتر از همان انتظاراتی هستند که به هنگام طبقه بندی بازار بر حسب گروه یا نوع مشتری مورد استفاده قرار می گیرند. یک دلیل این است که نیاز ها، خواسته ها و میزان مصرف با متغیر های جمعیت شناختی فرق می کند. دلیل دیگر این است که متغیر های جمعیت شناختی را راحت تر می توان اندازه گیری کرد ( در مقایسه با سایر متغیر های شناخته شده)، حتی هنگامی که متغیر های دیگری مثل شخصیت یا رفتار به عنوان مبناهایی برای طبقه بندی بازار مورد توجه قرار گیرند. ویژگی های این گروه ها را باید شناسایی کرد تا بتوان اندازه یا بزرگی بازار موردنظر را تعیین و فعالیت های خود را با کارایی بالایی انجام داد.
۳٫۲٫۱٫۲- بر مبنای سن و چرخه زندگی:
با بالا رفتن سن، نیاز ها و خواسته های مصرف کنندگان تغییر می کند. برخی از شرکت ها بازار های خود را بر اساس گروه های سنی و چرخه زندگی مصرف کنندگان طبقه بندی و برای گروه های سنی مختلف و آنان که دارای چرخه زندگی خاصی هستند محصولات مناسبی تولید و عرضه می کنند. برای مثال در زمان کنونی، بسیاری از شرکت ها برای جوانان و نوجوانان محصولات ویژه ای را تولید و عرضه می کنند.
۴٫۲٫۱٫۲- جنسیت:
شرکت هایی که بازار خود را بر حسب جنس گروه ها تقسیم بندی کرده اند، نوع پوشاک، وسایل آرایش و مجله ها را بر اساس خواستها و نیاز های گروه های سنی خاص در نظر می گیرند. به تازگی برخی از بازاریابها به گروه های سنی خاص توجه زیادی کرده اند. با این وجود که عطریات و مواد خوشبو کننده برای هر دو جنس ( مرد و زن) تولید و عرضه می شوند ولی امروزه برخی از شرکت های تولید کننده محصولاتی را با نام و نشان تجاری خاص برای هر یک از دو گروه جنسی، تولید و عرضه می کنند.
۵٫۲٫۱٫۲- درآمد:
از جمله شیوه های شناخته شده ای است که بازاریاب ها محصولات و خدمات خود را مانند خودرو، قایق، پوشاک، وسایل آرایشی و مسافرت بر آن اساس تبلیغ و عرضه می کنند. بسیاری از شرکت ها به مصرف کنندگان ثروتمند توجه می کنند و کالاهای مجلل را از آن دیدگاه عرضه می نمایند. بسیاری از شرکت ها نیز بازار های خود را بر اساس قدرت خرید مصرف کنندگان تنطیم کرده اند که دارای دآمد بالایی نیستند.
۶٫۲٫۱٫۲- بخش بندی بر مبنای انتظارات روانی[۷]
کاتلر و گری آرمسترانگ (۱۹۹۹) بر این باورند که این نوع بخش بندی خریداران را بر اساس شیوه زندگی یا ویژگی های شخصیتی به چندین گروه تقسیم می کنند. افرادی که در یک گروه قرار می گیرند می توانند از نظر روانی تفاوت های زیادی با هم داشته باشند. علاقه افراد به کالاهای مختلف تحت تاثیر شیوه زندگی قرار می گیرد و افراد کالاهایی را خریداری می کنند که منعکس کننده شیوه زندگی انان است. بازاریاب ها به صورت فزاینده ای بازار ها را بر اساس شیوه زندگی گروه های مختلف تقسیم بندی می کنند. برای مثال یک شرکت تولید لباس که شیوه زندگی جوانان را مورد توجه قرار داده است در تبلیغات خود چنین شعاری می دهد” که در پیری به ان نخواهی رسید مگر اینکه درجوانی آن را تجربه کنی". بازاریاب ها هنگام تقسیم بازار بر مبنای شخصیت هم از متغیر هایی استفاده کرده اند و برای محصولات خود ویژگی هایی قائل شده اند که با شخصیت مصرف کننده ارتباط معقول دارد. بازاریاب هایی که در تقسیم بندی بازار بر مبنای شخصیت به موفقیت هایی دست یافته اند، کوشیده اند برای محصولاتی چون لوازم آرایش، انواع سیگار و قرارداد های بیمه ویژگی های جالبی قائل شوند. تبلیغ هایی که شرکت هوندا برای موتورسیکلت­های کوچک و تفریحی خود می کند نمونه خوبی از تقسیم بندی بازار بر حسب شخصیت است. الگو های مختلفی را که شرکت به بازار عرضه کرده است بیشتر مناسب جوانان ۱۴ تا ۲۲ ساله است ولی در تبلیغات خود گروه های شخصیتی گسترده تری را مورد توجه قرار می دهد.
۷٫۲٫۱٫۲- بخش بندی بر مبنای انتظارات رفتاری
برای کاتلر و گری آرمسترانگ (۱۹۹۹) بر این باورند که در این نوع از بخش بندی گروه های مصرف کننده را براساس میزان دانش و معلومات، نگرش، نحوه استفاده یا نوع واکنش نسبت به محصول طبقه بندی می کنند. بسیاری از بازاریاب ها بر این باورند که برای آغاز تقسیم بندی بازار متغیر های رفتاری مناسب ترین نقطه است.
۸٫۲٫۱٫۲- بخش بندی براساس موقعیت:
خریداران را می توان با توجه به موقعیت های گوناگون مانند زمانی که افراد به فکر خرید می افتند، خرید واقعی را انجام می دهند یا هنگامی که اقلا خریداری شده را مصرف می کنند تقسیم بندی کرد. تقسیم بندی بازار بر مبنای موقعیت باعث می شود تا شرکت ها محصولات مصرفی را متناسب با موقعیت خریداران تولید و عرضه کنند. برای مثال معمولا آب پرتقال را به هنگام صبحانه می خورند ولی تولید کنندگان شرکت کوکاکولا در مبارزه های تبلیغاتی خود شعار می دهند که باید کوکاکولا را صبح ها مصرف کرد و در این مبارزه تبلیغاتی می کوشد مصرف کنندگان را وادار کند از همان آغاز صبح به سراغ کوکاکولا بروند. بسیاری از شرکت ها با توجه به عید ها، جشن ها و رویداد های خاصی که در یکی از روز های سال روی می دهد محصولاتی را به مقتضای همان روز ها تولید و تبلیغ می کنند.
۹٫۲٫۱٫۲- بخش بندی بر مبنای منافع مورد انتظار مصرف کننده:[۸]
یکی از روش های متداول و شناخته شده در تقسیم بندی بازار این است که گروه های خریدار را بر اساس منافعی که از محصول بدست خواهند آورد تقسیم بندی کرد. تقسیم بندی بازار بر اساس منافع نیازمند شناسایی منافع اصلی مورد نظر مردم از یک گروه کالا، شناخت کسانی که طالب این منافع هستند و شناسایی کااهایی است که دارای هر یک از این منافع هستند. بخش بندی بازار براساس منافع مشتری به این معناست که افراد براساس منافع مورد انتظار که از بانک دارند بخش­بندی شوند. از مزایا این روش می توان به کمک در طراحی و تغییرات سودمند محصول و خدمت و مدیریت کیفیت اشاره کرد. متغیرهای جمعیت شناختی، جغرافیایی و روانشناختی متغیرهای توصیفی هستند اما این عاملها پیش بینی کننده های کارایی برای رفتار خرید آینده نیستند. در عوض بخش بندی براساس منافع مورد انتظار ۵ مشتریان را بر اساس مزایا و منافعی که مشتریان به هنگام خرید کالا و خدمت به دنبالآن هستند بخش بندی میکند. بخش­بندی مزایا و منافع یک نوع بخش بندی رفتاری است. در واقع در این روش است که میتوان به نیت خرید مصرفکننده پی برد و مزایا و ارزشهایی که او مد نظر دارد را مورد توجه قرار داد. (Le, Agard & Deveault, 2009) برای مثال پژوهشی بر روی کسانی که به مسافرت می روند انجام شد و سه روه شناسایی شدند: کسانی که برای بازدید از خانواده به مسافرت می رفتند، کسانی که برای تحصیل یا حادثه جویی مسافرت می کردند و سرانجام آنهایی که برای تفریح و خوش گذرانی به مسافرت می رفتند. یکی از بهترین نمونه های تقسیم بندی بازار بر اساس منافع مصرف کننده مربوط به پژوهشی است که در مورد بازار خمیردندان انجام شد. پژوهشگر در این تقسیم بندی چهار نوع منفعت یا سود مصرف کننده را شناسایی کرد. آنها عبارتند از: جنبه اقتصادی، دارویی، زیبایی و مزه. گروه هایی که در پی منافع خاص هستند دارای رفتار ویژه از نظر روانی و جمعیت شناختی خاصی هستند. برای مثال کسانی که درصدد حفظ دندان های خود هستند به دنبال خمیر دندان های بزرگی هستند که برای خانواده ها تولید می شود. آنها بسیار محافظه کارند و به مقدار زیادی خمیردندان مصرف می کنند . هر یک از این گروه ها محصولی با نام و نشان تجاری خاص مصرف می کند.
۱۰٫۲٫۱٫۲- بخش بندی بر اساس نرخ یا میزان مصرف:
در این نوع از تقسیم بندی می توان بازار را براساس گروه های مصرف کننده ای که دارای مصرف اندک، متوسط یا زیاد هستند تقسیم بندی کرد. کسانی که در گروه مصرف کنندگان زیاد قرار می گیرند درصد کوچکی از بازار را تشکیل می دهند، ولی مقدار خرید آنها درصد بالایی از کل خرید را تشکیل می دهد. اغلب بازاریاب ها می کوشند برای محصولات و خدمات خود یک مصرف کننده عمده یا پرمصرف جذب نمایند و نه چندین مصرف کننده که در گروه های مصرف کنندگان اندک قرار دارند.
۱۱٫۲٫۱٫۲- بخش بندی بر اساس میزان وفاداری:
در این نوع از بخش بندی می توان بازار را بر اساس میزان وفاداری مصرف کننده تقسیم بندی کرد. امکان دارد مصرف کنندگان به نوعی محصول با نام و نشان تجاری خاص مانن شوینده تاید، یک فروشگاه زنجیره ای خاص مانند وال مارت یا به یک شرکت خاص مانند فورد وفادار باشند. می توان خریداران را بر مبنای میزان وفاداری آنها تقسیم بندی کرد. برخی از مصرف کنندگان وفاداری کامل دارند و همیشه از یک نوع محصول با نام و نشان تجاری ویژه می خرند. عده ای هم تا حدی وفادارند، این گروه دو یا سه نوع محصول با نام ها و نشان های تجاری خاص خریداری می نمایند و کسانی هستند که به هیچ نوع محصول و نام تجاری خاصی وفادار نیستند. یک شرکت می تواند با بررسی و تجزیه و تحلیل الگوی وفاداری مصرف کنندگان مطالب زیادی درباره بازار مورد نظر بیاموزد. این شرکت باید کار را با بررسی مشتریان شرکت خود شروع کند.
با توجه به انواع متغیر های بخش بندی که در بالا به آنها اشاره شد در جدول زیر خلاصه ای از متغیر های اصلی که برای بخش بندی استفاده می شود همراه با اجزای اصلی آنها ذکر شده است.
جدول ۱٫۲ : متغیر های اصلی بخش بندی بازار

متغیر های اصلی بخش بندی بازار اجزا متغیر ها
جغرافیایی منطقه، بزرگی کشور یا شهر
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ق.ظ ]




فاصله­ی بین حفره­ای آلومینای متخلخل، در حالت پایدار فرایند متناسب با پتانسیل آندایز
می­باشد.
آلومینای متخلخل با هر فاصله­ی بین حفره­ای ممکن است، اگر پتانسیل بکار برده که بطور عمده فاصله­ی بین حفره­ای را تعیین می­ کند و مقدار pHالکترولیت که بطور عمده شعاع حفره را معین می­ کند، با قانون %۱۰ تخلخل که در ادامه عنوان خواهد شد، جور باشد.
می­توان نوشت:
(۴-۱۲)
در رابطه­ بالا λضریب تناسب بوده و بطور تقریب برابر nmv-15/2 می­باشد. و یا طبق معادله­ زیر محاسبه می­ شود.
(۴-۱۳)
ضخامت دیواره حدود %۷۱ ضخامت لایه­ی سدی تخمین زده شده است.
برای آندایز با الکترولیت­های اسید سولفوریک و اکسالیک می­توان نوشت:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(۴-۱۴)
روابط تجربی زیر نیز برای سولفوریک و اکسالیک اسید بدست آمده است:
H2SO4:
C2H2O4:  (۴-۱۵)
برای آندایز انجام شده در اکسالیک اسید، فاصله­ی بین حفره­ای وابستگی دمایی ندارد، اما برای حالت اسید سولفوریک، این فاصله به دما وابسته است .
۴-۱۰- ضخامت دیواره
با جابجایی پارامتر­های معادله­­ی (۴-۱۳) خواهیم داشت:
(۴-۱۶)
ضخامت دیواره­ی ساخته شده در طول آندایز در اسید فسفریک هست:
(۴-۱۷)
اما برای آندایز انجام شده در اکسالیک اسید، تناسب بین ضخامت دیواره و لایه­ی سدی با پتانسیل آندایز در محدوده­ ۵ تاv 40 اندکی تغییر می­ کند و برای ولتاژهای بین ۵ تا v20، ثابت تناسبی برابر ۶۶/۰ خواهد داشت و با بالا رفتن ولتاژ تا v40، بطور تدریجی بالا رفته و به مقدار نهایی ۸۹/۰ خواهد رسید.
۴-۱۱- ضخامت لایه­ی سدی
در طول آندایز آلومینیوم یک لایه­ی اکسید دی­الکتریک متراکم، نازک و خیلی فشرده در پایه­ حفره­ها تشکیل می­ شود، که از نوع اکسید مانع تعریف شده یا لایه­ی سدی می­باشد. این فیلم که بطور طبیعی در هوا نیز تشکیل می­ شود، طبق قسمت­ های قبل تنها اجازه­ی عبور جریان از نواحی نقص­دار را می­دهد. وجود این لایه در انتهای حفره­ها امکان انباشت الکتروشیمیایی فلزات را تقریباً غیرممکن می­ کند. پس ضخامت این لایه بسیار مهم بوده و امکان کاربردهای بیشتر آلومینیوم آندایز شده در تشکیل نانوساختارها را تعیین می­ کند.
­ضخامت این لایه مستقیماً به پتانسیل آندایز وابسته است و این وابستگی حدود nmv-115/1 برای حالت اکسید متخلخل وnmv-1 ۴/۱-۳/۱ برای لایه­ی سدی غیر متخلخل است . این وابستگی در لایه­ی سدی بسته به نوع رژیم آندایزی بکار رفته می ­تواند متفاوت باشد . در رژیم پتانسیل ثابت، افزایش دمای آندایز ضخامت لایه­ی سدی را کاهش می­دهد، اما در رژیم چگالی جریان ثابت، این رابطه عکس خواهد شد.
پیشنهاد شده است در شرایط بهینه­ خودنظم یافته حفره­ها که تخلخل %۱۰ است و حفره­ها شش­گوشی کامل­اند، ضخامت لایه­ی سدی از رابطه­ زیر بدست می ­آید:
(۴-۱۸)
۴-۱۲- تخلخل
تخلخل برای نانوحفره­های دو بعدی نسبتی از مساحت سطح است که توسط حفره­ها اشغال شده به کل مساحت سطح. برای یک شش­گوشی منظم با حفره­ی درونش، فرمول تخلخل را می­توان بصورت زیر نوشت:
(۴-۱۹)
اگر تصور کنیم هر حفره یک دایره­ی کامل است، می­توان نوشت:
و  (۴-۲۰)
از جانشینی دو معادله در معادله­ قبلی داریم:
(۴-۲۱)
نیلس گزارش کرد که برای یک آرایش شش­گوشی کامل از نانوحفره­های تشکیل شده با آندایز خودنظم­یافته تحت شرایط بهینه، نسبت بین قطر حفره و فاصله­ی بین حفره­ای تقریباً ثابت و حدوداً برابر ۳۴/۰-۳۳/۰ است و در نتیجه تخلخل بهینه برای بهترین شرایط آندایز باید %۱۰ باشد.
حصول شرایط بهینه­ آندایز عمدتاً وابسته به پتانسیل آندایز بکار رفته است. بعنوان مثال برای آندایز در اکسالیک و سولفوریک اسید، پتانسیل­هایی که سلول­های شش­گوشی کامل ایجاد می­ کنند محدود به مقادیر ۲۵، ۴۰ و v195 می­باشند و برای مقادیری متفاوت از این پتانسیل­ها که بطور تجربی بدست آمده­اند (در رژیم­های رشد نامنظم)، تخلخل بطور قابل توجهی بزرگ­تر و یا کوچک­تر از این مقدار می­باشد.
با افزایش پتانسیل، یک کاهش در تخلخل ساختار و ناسازگاری با مقدار تخمین زده شده برای آندایز با پتانسیل ثابت در سولفوریک، اکسالیک، فسفریک و کرومیک اسید بوجود می ­آید .
۴-۱۳- چگالی حفره
ساختار شش­گوشی اکسید آلومینای آندیک یک نانوساختار بسیار متراکم و دارای چگالی بالایی می­باشد، که تعداد حفره­های تولیدی در طول آندایز از مهمترین ویژگی­های آن می­باشد.
برای این توزیع سلول­های شش­گوشی، چگالی حفره­ها بصورت تعداد کلی حفره­هایی که مساحت سطح cm21 را پر­کرده ­اند بوده و با فرمول زیر تعریف می­ شود:
(۴-۲۲)
در این فرمول Pمساحت سطح یک سلول شش­گوشی بر حسب nm2 و DC نیز برحسب نانومتر داده می­ شود.
در نتیجه داریم:
(۴-۲۳)
همان­طور که ملاحظه می­ شود افزایش پتانسیل آندایز یا فاصله­ی بین حفره­ای، منجر به کاهش تعداد حفره­های تشکیل شده در ساختار می­ شود .
۴-۱۴- رشد خود شکل­یافته[۵۰] و رشد با الگو هدایت شده[۵۱] ی آلومینای متخلخل با نظم بالا
فرایند ساخت قالب آلومینا نسبتاً ساده بوده و چگالی بالایی از نانوحفره­های موازی را نتیجه می­دهد. از این رو آلومینای متخلخل آندیک (AAO) از قالب­های کاربردی برای ساخت مواد نانوساختار می­باشد. در­کل دو روش پرکاربرد برای سنتز قالب AAO وجود دارد. یکی آندایز دو مرحله­ ای خود شکل­یافته که منجر به ساختار شبه تک حوزه می­ شود. دومی آندایز هدایت شده با پیش الگو که شبکه­ حفره­ای کاملاً منظمی می­دهد. ساخت نانوحفره­های آلومینیوم با آندایز خود شکل­یافته، یک فرایند چند مرحله­ ای شامل مراحل آماده ­سازی مقدماتی، آندایز اولیه و مراحل آماده سازی پس از آن و سپس آندایز ثانویه می­باشد. فرایند آماده ­سازی مقدماتی شامل تمیز کردن و آنیل کردن ورقه­ی آلومینیوم و الکتروپالیش است.
طبق شکل (۴-۷) بعد از پالیش نمونه (۴-۷ ب) و انجام آندایز اولیه در یکی از رژیم­ها و تحت شرایط رایج با پتانسیل انتخابی، آرایش حفره­های اولیه خیلی نامنظم هستند، زیرا حفره­ها بطور تصادفی روی سطح تولید می­شوند. هر چند بعلت وجود دافعه بین حفره­های همسایه بعد از آندایز طولانی مدت، خودنظم­دهی رخ می­دهد، اما این نظم در انتهای حفره­ها وجود دارد و دیواره­ های ساخته شده در زمان­های اولیه نظم انتهای حفره را ندارند (شکل ۴-۷ پ). بهمین دلیل فیلم آلومینای متخلخل را در محلولی شامل کرومیک اسید بطور انتخابی حل می­کنیم، که به آن سونش شیمیایی یا انحلال شیمیایی اکسید می­گوییم (شکل۴-۷ ت). زمان مورد نیاز برای سونش شیمیایی اکسید شدیداً به ضخامت فیلم اکسیدی رشد یافته در طول آندایز مرحله­ اول وابسته بوده و می ­تواند از چند دقیقه تا چندین ساعت تغییر کند. نرخ رشد فیلم اکسیدی نیز بطور قابل توجهی به الکترولیت وابسته است، که بیشترین نرخ رشد برای آندایز با سولفوریک اسید مشاهده شده است. حال یک الگوی دوره­ای سه گوش مقعر روی سطح جدید آلومینیوم وجود دارد که بعنوان ماسک خود شکل­یافته برای آندایز دوم عمل می­ کند، که امکان تولید با نظم بالا را در مرحله­ دوم به ما می­دهد. آندایز دوم می ­تواند در همان شرایطی که آندایز اول انجام گرفت، صورت می­گیرد. سرانجام ساختار آرایه­ای نانوحفره­ی شش­گوشی سنتز شده از آلومینیوم بدست می ­آید. فرایند تکرار آندایز[۵۲] با اکسالیک اسید، کاهش قابل توجهی در مقاومت الکتریکی آلومینای متخلخل آندیک در طول آندایز مجدد ایجاد می­ کند.
شکل (۴-۷) الف) نمونه­ اولیه­ Al قبل از الکترپالیش ب) نمونه بعد از الکتروپالیش پ) نمونه بعد از آندایز اولیه که در سر حفره­ها نظم خوبی مشاهده نمی­گردد ت) نمونه­ آندایز شده بعد از سونش شیمیایی. آلومینیوم باقیمانده دارای الگوی دوره­ای سه­گوشه­ی مقعر است. ث) نمونه بعد از آندایز دوم که دارای نظم بالایی می­باشد ج) نمونه بعد از آندایز طولانی مدت. دیواره­ها کمی حل گردیده و بازتر شده ­اند.
برعکس، آندایز هدایت یافته با الگو برپایه­ی پیش­الگو دادن آلومینیوم پالیش شده، پیش از آندایز است که منجر به سنتز نانوحفره­های با نظم ایده­آل می­ شود. در میان این روش­ها دندانه­گذاری مستقیم سطح آلومینیوم با سوزن[۵۳] میکروسکوپ SPM ، لیتوگرافی پرتوی یونی کانونی[۵۴] و لیتوگرافی هولوگرافی[۵۵] برای تشکیل الگو روی سطح آلومینیوم با موفقیت استفاده شده ­اند. در این روش می­توان الگوهایی دلخواه و در نتیجه حفره­هایی متنوع به شکل سه­گوش، چهارگوش و شش­گوش روی هر سطح ایجاد کرد، اما این روش زمان­بر بوده و کاربردهای مقیاس آزمایشگاهی را محدود می­ کند. مدل­هایی که برای دندانه­گذاری آلومینیوم استفاده می­شوند از موادی مانند SiC،Si3Nو غیره هستند. ساخت آلومینای آندیک متخلخل از این روش در شکل (۴-۸) آمده است. عمق نوعی تقعرهای تشکیل شده با فرایند قالب­گیری حدود ۲۰nm است .
همچنین برای استفاده در کابردهایی خاص، تولید سطوحی با مناطق انتخابی شامل
دسته­های نانوسیمی می ­تواند با بهره گرفتن از فوتولیتوگرافی که از روش­های بسیار موفق در تولیدات مقیاس میکرو است و از طراحی­ها و مواد مختلفی برای نانوالگودهی استفاده می­ کند، کمک گرفت. در این روش ابتدا سطح آلومینای آندیک متخلخل با ماده­ فوتورزیست لایه­نشانی می­ شود و سپس با تاباندن نور فرابنفش و بکاربردن دماهای بالا نواحی مورد نظر باز شده و سپس رشد نانوسیم­ها درون حفره­های باز شده انجام می­پذیرد. در شکل (۴-۹) تصویر SEM نانوسیم­های تولید شده از این روش مشاهده می­شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ق.ظ ]




۲۸

ب مدرس

۱۸۳

۲۹

نیاوران

۱۱۵۵

۳۰

جهان کودک

۱۱۴۳

۳۱

شهدا تجریش

۱۱۷۳

۳۲

ظفر

۱۷۰

۳۳

تجریش

۱۱۱

۳-۷- روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه آماری
در اغلب پژوهش های علوم رفتاری که از طریق نمونه گیری انجام می شود معمولا یکی از این دو حالت مورد نظر است(سرمد و دیگران۱۸۶:۱۳۸۶).
الف – برآورد میانگین صفت متغیر(µ).
ب- برآوردنسبت صفت متغیر(P).
چون هدف این تحقیق ،برآوردنسبت صفت متغیر می باشد ، برای تعیین حجم نمونه از رابطه زیراستفاده شده است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

P: برآورد نسبت صفت متغیر۵/۰=P
Z :متغیر نرمال واحد متناظر با سطح اطمینان؛ ۹۶/۱=Z
ε: مقدار اشتباه مجاز؛ ۰۵ ε=

هر کدام از دو طرح نمونه گیری تصادفی و غیرتصادفی دارای انواعی می باشند که محقق به صورت تصادفی طبقه ای با تخصیص برابر این نمونه گیری را انجام می دهد به این علت که تعداد مراجعه کنندگان به شعبه مشخص نبودبنابراین با توجه به ماهیت آن،این تحقیق قابلیت تعمیم به شعب منطقه شمال تهران بانک رفاه دارا می باشد.با بهره گرفتن از رابطه فوق حجم نمونه محاسبه شده تقریبا برابر با ۳۸۴ نفر می باشد با این وجود محقق جهت بدست آوردن اطلاعات بیشتر از نمونه ها و تعمیم مناسب نتایج نمونه آماری به جامعه آماری حدود ۴۴۰ پرسشنامه توزیع نموده است و در نهایت ۴۰۰ پرسشنامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد.
۳-۸- قلمرو تحقیق
۳-۸-۱ - قلمرو موضوعی
در این تحقیق هدف محقق بررسی این موضوع است که چه رابطه‌ی میان متغیرهای « تصویر سازمانی » و « وفاداری مشتریان » برقرار است.
۳-۸-۲ - قلمرو مکانی
قلمرو مکانی این تحقیق، شعب منطقه شمال تهران بانک رفاه می باشد.
۳-۸-۳ - قلمرو زمانی
قلمرو زمانی بین بهمن۱۳۹۲ تا شهریور ۱۳۹۳ می باشد.
۳-۹- روش های تجزیه و تحلیل داده ها
(خاکی، ۱۳۸۲، ۲۱۲) انتخاب روش انجام تحقیق بستگی به هدف ها و ماهیت موضوع پژوهش دارد. هدف از انتخاب روش تحقیق آن است که مشخص نماییم چه شیوه و روشی را بکار گیریم، تا ما را هر چه دقیقتر، آسانتر و ارزانتر در دستیابی به پاسخ یا پاسخهایی برای پرسش یا پرسشهای تحقیق کمک نماید.

  • آزمون کالموگرف-اسمیرنف :

قبل از به‌کارگیری آزمون‌های همبستگی ابتدا باید از نرمال بودن توزیع متغیرهای تحقیق اطمینان حاصل کنیم. در صورتی که مؤلفه‌های ما نرمال باشند آزمون مناسب برای بررسی همبستگی پیرسون است و در صورتی که نرمال نباشد از آزمون اسپیرمن استفاده خواهد شد برای بررسی نرمال بودن مؤلفه‌های از آزمون کالموگروف-اسمیرنوف استفاده می‌شود.

  • آزمون همبستگی پیرسون:
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:48:00 ق.ظ ]




> N
بله
قرار دهید k = k+1 و دما را بهنگام سازی کنید
خیر
خیر
عدد y را به تصادف در بازه(۰,۱) انتخاب کنید
>KیاTk<Tf
بله
خیر
توقف کن
بله

حلقه تصمیم گیری متروپلیس
خیر

۶-۳ : جمع­بندی

در این فصل به تعریف و تشریح سیستم­ها و سلول­های تولید انعطاف­پذیر پرداخته و دلایل پیدایش، جایگاه آن در بین سیستم­های تولیدی و مزایای این­گونه سیستم­ها را بررسی نمودیم. در ادامه، الگوریتم فراابتکاری ژنتیک و شبیه­سازی تبرید که یک مکانیزم آماری جهت حل مسائل NP-Complete می­باشد را به همراه اجزا و پارامترهای آن به تفصیل تشریح کردیم.

فصل چهارم

ارائه مدل ریاضی

۱-۴: مقدمه

در این فصل یک مدل CMS یک­پارچه مرکب از مساله تولید سلولی کلاسیک و تعیین قیمت بر اساس تقاضای کالا ارائه شده است. مساله شکل­دهی سلولی کلاسیک به تخصیص گروهی از ماشین­ها به سلول­ها، دسته­بندی قطعات به خانواده قطعات و تخصیص خانواده قطعات به سلول­ها برای شکل­دهی سلول­های مستقل می ­پردازد. در یک محیط تولیدی ماشین­های مختلفی با توان عملیاتی مختلف و ظرفیت­های تولیدی متفاوت و با امکان وجود چندین نسخه از هر ماشین وجود دارد. به عبارت دیگر انواع مختلفی از قطعات با توالی و حجم عملیاتی مشخص برای تکمیل شدن تولید وجود دارد. در این محیط تولیدی مهمترین مساله افزایش سود و افزایش سطح رضایت مشتریان بطور توامان می­باشد در مسائلی که تا کنون در زمینه تولید سلولی مطرح گردیده است همیشه هدف شکل­دهی سلول بر اساس کاهش هزینه­ های ناشی از تولید بوده است. مدل ارائه شده در این تحقیق با تکیه بر دو هدف اصلی افزایش سود و افزایش سطح رضایت مشتری در محیط تولید سلولی دنبال شده است که تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته بود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۴: ویژگی­های کلی مدل­ ارائه شده:

از بارزترین ویژگی­های این مدل­ می­توان به موارد زیر اشاره کرد:
محاسبه سود: در این تحقیق هدف بیشینه کردن درآمد حاصل از فروش کالا ها در کلیه دوره­ها با توجه به قیمت تعیین شده توسط مدل می­باشد، که این رویکرد به نوبه­ی خود در مسائل CMS وDCMS رویکردی جدید قلمداد می­ شود. در صورتی­که همان طور که در فصل ۲ بدان اشاره شد در ادبیات موضوع CMS همواره سعی بر کمینه کردن هزینه­ها بدون در نظر گرفتن میزان سود بوده است.
مشتری مداری: در دنیای واقعی و بخصوص در صنایع تولیدی با این مشکل روبرو هستیم که مشتری در بعضی از موارد، در بعض از کالا های خاص به صورت الزام خواستار تولید حداقلمیزانی از تقاضای ارائه شده از جانب خود می­باشد و در این صورت تولید کننده/ ارائه دهنده خدمت، موظف به برآورده کردن خواسته­ های مشتری به جهت کسب رضایت مشتری و مشتری مداری می­باشد . که در تحقیق پیش رو این مسئله مورد توجه قرار گرفته است.
تعیین قیمت مناسب کالا جهت عرضه به بازار فروش:همان طور که در بالا بیان شد هدف در این مدل بیشینه کردن میزان سود حاصل از فروش کالا در کلیه دوره­ها می­باشد و با توجه به تابع تقاضای ارائه شده بر اساس قیمت، لازمه­ی آن تعیین قیمت مناسب برای هر کالا در هر دوره می­باشد . که در این قیمت،باتوجه به تقاضای کالا در آن قیمت و هزینه های در نظر گرفته شده در مدل به هدف مورد نظر که همان بیشینه کردن سود می­باشد نائل خواهیم شد. بنابراین تعیین قیمت برایهر کالا در هر دوره یکی از ماموریت­های این مدل می­باشد که به نوبه­ی خود در ادبیات CMSو DCMSنوآوری محسوب می شود.
تعیین نقطه مناسب جهت میزان تولید و پاسخگویی به تقاضا: در این تحقیق مدل تعیین می­ کند که چه میزانی از تقاضاهای داده شده از هر کالا در هر دوره پاسخ داده شود ، به بیان دیگر با توجه به تابع تقاضای داده­ شده که تابعی نزولی از قیمت است، می­توان تعیین نمود که چه میزان از هر کالا در هر دوره با توجه به قیمت تعیین شده برای آن کالا در آن دوره تولید شود و حتی این امکان داده شده است که کالایی اصلا تولید نشود بدلیل اینکه تولید آن کالا اصلا مقرون به صرفه نیست که این موضوع در ادبیات پیشین CMS و DCMS کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
مشخص شدن کالاهای سود­ده یا ضررده: مدل ارائه شده در تحقیق پیش رو قادر به تعیین و تشخیص سودده یا زیانده بودن کالاها دردوره­های مختلف بوده و با توجه به تابع هدف ارائه شده سعی بر تولید کالاهای با سود بیشتر و عدم تولید کالاهایی که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نمی­باشند دارد.
تشخیص گسترش یا حذف برخی از واحدهای تولید: با توجه به تحلیل­های قابل انجام بر روی مدل ارائه شده و مشخص شدن بصرفه بودن تولید، می­توان در مورد گسترش و یا حذف واحد­های تولیدی تصمیم گیری نمود.

۲-۳-۴: فرضیات مدل:

هر نوع قطعه دارای تعداد مشخصی عملیات می­باشد که باید بر اساس توالی مربوطه انجام گیرد.
زمان انجام برای همه عملیات­های یک قطعه روی ماشین­های مختلفی که توانایی انجام آن عملیات را دارا می­باشند، مشخص می­باشد.
حداکثر میزان تقاضا برای هر نوع قطعه مشخص می­باشد.
تقاضا در هر دوره تابعی نزولی از قیمت کالا در آن دوره در نظر گرفته می­ شود.
ظرفیت هر نوع ماشین مشخص می­باشد.
حرکت قطعات بصورت دسته­ای (Batch) می­باشد و هزینه جابجایی بین سلولی به­ازای هر دسته(Batch)مشخص و ثابت می­باشد.
هزینه­ های ثابت مربوط به هر ماشین مشخص می­باشد. این هزینه­ها شامل هزینه نگهداری ماشین­ها می­باشد.
تعداد ماشین­های موجود از هر نوع ماشین مشخص می­باشد.
هزینه متغیر تولید برای انجام عملیات روی هر ماشین به میزان قطعه­ای که به آن ماشین تخصیص می­یابد بستگی دارد.
در این مدل در ابتدای هر دوره ماشین خریداری می­ شود و در شروع دوره ی بعدی در صورتی که ظرفیت ماشین ها برای قطعات آن دوره کافی نباشد تعدادی ماشین خریداری می شود.
در هر دوره که ماشین مازاد ظرفیت داشته باشند می توان ماشین ها را از فضای سلول ها خارج کرد تا هزینه نگهداری ماشین ها کاهش یابد و در زمانی که به ظرفیت بیشتری نیاز باشد می­توان این ماشین ها را به سلول ها اضافه کرد.
هزینه جابجایی هر نوع ماشین بین دو دوره مشخص است. این هزینه شامل هزینه جابجایی ماشین هایی که به سلول اضافه یا از سلول کم می­شوند نیز می شود.
جابجایی ماشین­ها از یک سلول به سلول دیگر در زمان بین دوره­ها انجام می­گیرد و زمان مورد نیاز برای این کار صفر در نظر گرفته شده است.
هزینه جابجایی ماشین­آلات از هر نوع مشخص و مستقل از مکان قرارگیری می­باشد.
هزینه جابجایی بین سلولی برای تمام جابجایی­ها ثابت در نظر گرفته شده است.
قیمت فروش در دوره­ های مختلف متفاوت و در طول یک دوره ثابت است.
حرکت قطعات فقط بین سلولی در نظر گرفته شده است.
مشتری ها نزدیک بین می­باشند.
تقاضا مستقل از زمان در نظر گرفته شده است.
تعداد سلول­هایی که باید شکل گیرد از قبل مشخص است.
ماکسیمم و مینیمم سایز سلول مشخص می­باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:48:00 ق.ظ ]