کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



تعریف عملیاتی
نسخه تجدید نظر شده آموزش مهارت­ های اجتماعی با رویکرد فراشناختی (MASST-R) شینکر و همکاران (۲۰۰۲) (پیوست) در هشت جلسه دو ساعته برگزار شد.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدّمه
انسان موجودی اجتماعی است و به تعامل[۸۸] با دیگران نیاز دارد. ما در معاشرت با دیگران اطلاعات بسیاری به دست می‌آوریم که به نحوی آنها را دسته‌بندی و منسجم می‌کنیم و بخش‌های مهم و مفید آنها را به حافظه می‌سپاریم. برای داوری و قضاوت درباره دیگران باید بتوانیم این اطلاعات ذخیره ‌شده را با هم ترکیب کنیم و به شناختی درست از دنیای اطراف­مان دست یابیم. شناخت اجتماعی[۸۹] بیان می‌کند که ما چگونه به اطلاعات توجه می‌کنیم، آنها را ذخیره می‌کنیم و در موقع لزوم به یاد می‌آوریم (آذربایجانی، ۱۳۸۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

انسان در زندگی اجتماعی ودر تعامل با دیگران است که خود را می­شناسد و از وجود خود آگاه می­ شود. اما خودآگاهی[۹۰] او ابعاد دیگری نیز دارد که در رابطه او با محیط­های گوناگون و پیچیده شکل می­گیرد، مانند محیط روانی و فیزیولوژی، محیط طبیعی، محیط اجتماعی، محیط فرهنگی[۹۱] که ازآنها متاثر می­ شود. به همین علت خودآگاهی او شامل دایره­های متعددی است، مانندآگاهی از وجود خودش، آگاهی از تعلقش به گروه، قشر یا ملیت خاص، آگاهی او از این که به شهر، منطقه یا جغرافیای طبیعی خاصی تعلق دارد (کریمی، ۱۳۸۵). اما چگونگی تعامل انسان با این محیط­های گوناگون، به مقدارزیادی، ناخودآگاه[۹۲] است و میزان و چگونگی روابط متقابل و تاثیر و تاثر انسان با این محیط­ها برای او روشن نیست (هانت[۹۳]، ۱۹۸۷). روان­شناسی اجتماعی با مطالعه نحوه تفکر، احساس و عمل آدمی در محیط­های اجتماعی و چگونگی تأثیر متقابل محیط­های اجتماعی در اندیشه­ها، احساسات و اعمال وی سر و کار دارد. به همین دلیل روان­شناسی اجتماعی با فرایندهای ادراک و تفسیرهای اجتماعی سر و کار دارد (لامارش[۹۴]، ۱۳۸۰).
در تعریف سازمان جهانی بهداشت[۹۵] (۱۹۴۸) «سلامت عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی، اجتماعی و نه تنها بیماری یا معلول نبودن» عوامل اجتماعی اهمیت ویژه­ای پیدا کرد (سجادی، ۱۳۸۶). بر این اساس سلامت مفهوم مثبتی است که در زمان ارزیابی تندرستی و سلامتی فرد باید زمینه ­های روانی و اجتماعی زندگی افراد را هم مورد توجه قرار دهیم. چند دهه گذشته سلامت به عنوان حق بشری و یک هدف اجتماعی در جهان شناخته شده است، یعنی سلامت برای ارضای نیازهای اساسی و بهبود کیفیت زندگی انسان لازم است و باید برای همه انسان ها در دسترس باشد (همان).
در واقع نقش قطعی عوامل اجتماعی، روانی و محیطی[۹۶] بر سلامت مردم از زمان­های بسیار قدیم شناسایی شده است. فعالیت­های بهداشتی از قرن ۱۹ و بیشترین اقداماتی که به صورت زیربنایی در حوزه بهداشت عمومی نوین انجام شده، همگی بیانگر آگاهی از وابستگی بین وضعیت اجتماعی شرایط زندگی و پیامدهای سلامتی مردم است. با توجه به این مساله از اواخر سال­های ۱۹۶۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰ اولین برنامه ­های سلامت جامعه نگر[۹۷] توسط سازمان جهانی بهداشت تدوین شده، که این امر منجربه تقویت توده مردم و اختیارات جامع به آنان دادن را در حوزه مشارکت در سلامت و بهداشت را به همراه آورده است. بر این اساس مفهوم اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت مورد توجه قرار گرفته است (جین[۹۸]، ۱۳۸۴).
ریشه و مفهوم سلامت اجتماعی[۹۹] را باید در محیط زیست مادی[۱۰۰] (یعنی با توجه به موضوعات اقتصادی و طبیعی) و محیط زیست انسانی[۱۰۱] مثبت مورد توجه قرار داد. بهزیستی اجتماعی به مثابه بعد اجتماعی سلامت فرد، در کنار دو بعد جسمانی و روانی سلامت فرد، به رابطه او با جامعه نظر دارد (هزارجریبی، ۱۳۹۱).
با توجه به اهمیت بعد اجتماعی سلامت در این تحقیق سه جنبه از بعد اجتماعی سلامت یعنی؛ بهزیستی اجتماعی، رفتار شهروندی سازمانی[۱۰۲] و نگرش‌های زیست محیطی[۱۰۳] مورد بررسی قرار می­گیرد. لذا این تحقیق به بررسی جنبه­ های مختلف ذهن آگاهی و فراشناخت و تاثیر آن بر تعاملات اجتماعی مانند بهزیستی اجتماعی، رفتار شهروندی سازمانی و نگرش‌های زیست محیطی می پردازد. در ادامه به توضیح هریک از آنها به طور جداگانه می­پردازیم.
۲-۲- تعریف ذهن آگاهی
واژه ی ذهن آگاهی[۱۰۴] ازکلمه “ساتی”[۱۰۵] که در زبا ن مقدس بوداییان[۱۰۶] به معنای داشتن آگاهی، توجه و یادآوری می­باشد، نشأت می­گیرد (بودهی[۱۰۷]، ۲۰۰۰). ذهن آگاهی شکلی از مراقبه[۱۰۸] است که ریشه در تعالیم و آئین­های مذهبی شرقی خصوصاً بودا دارد (اوست[۱۰۹]، ۲۰۰۸). کارلن و لانگر[۱۱۰](۲۰۰۶) از ذهن آگاهی به عنوان وضعیت شناختی یاد کردند و با صراحت بیان نمودند که بین ذهن آگاهی ومراقبه بودایی[۱۱۱] تمایز وجود دارد. البته نباید منکر شباهت آنها شد. مراقبه ذهن آگاهی فقط یک نوع خاص از مراقبه بوده و سایر اعمالی چون مراقبه متمرکز که نیاز به توجه متمرکز روی یک محرک مجزا همچون یک کلمه، صدا یا شمع دارد متفاوت است (دونه، اسلاتر و لاتز[۱۱۲]، ۲۰۰۸). در آغاز قرن بیستم، ویلیام جیمز پیش ­بینی کرد که بودایسم تأثیر عمده­ای بر روی روانشناسان غربی خواهد گذاشت. اکنون بیش از دو دهه است که پیش ­بینی او با علاقه روزافزون به یکپارچه­ سازی روانشناسی غربی و معنویت شرقی به وقوع پیوسته است و روانشناسان بسیاری به دنبال آموزه­های بودایی و تکنیک­هایی برای آموزش ذهن هستند (اشتاین[۱۱۳]، ۱۹۹۶؛ لئو و مک­مین[۱۱۴]، ۲۰۰۵). علایق روانشناسان دربرگیرنده شناخت قواعد درمانی، آگاهی از محدودیت­های رویکردهای درمانی کنونی، شیفتگی کنونی جامعه غربی به شرق و گرایش جهانی به یکپارچه سازی رواندرمانی است (لئو و مک­مین، ۲۰۰۵). نمونه ویژه­ای از این گرایش، یکپارچه سازی تمرین­های معنوی شرقی با درمان­های شناختی ـ رفتاری است.
ذهن آگاهی در ۲۰ سال اخیر در زمینه پزشکی و روان­شناسی دانشگاهی تغییر یافته است. ابتدا توسط کابات زین[۱۱۵] در سال ۱۹۷۹ به عنوان برنامه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس[۱۱۶] (MBRS) درمرکز پزشکی دانشگاه ماسا چوست گسترش یافت. و امروزه به طور گسترده­ای مورد استفاده قرارگرفته است (بایر[۱۱۷] و همکاران، ۲۰۰۴). با گسترش مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی تعریف­های متعددی نیز از سوی متخصصان ارائه شده است که به مواردی از آنها می­پردازیم.
در بحث­های مختلف مطرح شده در مورد مراقبه وذهن آگاهی تغییر به معنی غیر خود کار سازی ساختارهای روان­شناختی است که محرک­های روان­شناختی را سازمان داده، محدود، انتخاب و تفسیر می­ کند. غیر متمرکز سازی (ظرفیت دیدن تجربه از بیرون) و در مراقبه سنتی بوداییان به موقعیت ” نظاره گر ساکت[۱۱۸] ” تعریف شده است (سفران و سگل[۱۱۹]، ۱۹۹۰).
ذهن آگاهی می­توان به راحتی به عنوان «هشیاری لحظه به لحظه[۱۲۰]» (گرامر[۱۲۱]، ۲۰۰۵) و یا به عنوان «حالت آزادی روانی درهنگامی که توجه کامل وبدون درنظر گرفتن هیچ نقطه نظری وجود دارد» تعریف شود (مارتین[۱۲۲] ،۱۹۹۷).
قضاوت نکردن ذهن آگاهی را پرورش می­دهد وقتی شما با وضعیت هیجانی یا فیزیکی سختی روبه رو می شوید، قضاوت نکردن در باره تجربیات، بیشتر از آن چه که می­بینید و هستید و چیزی که باید باشید، آگاه می­شوید. البته این از پذیرش تجربیات لذت آور و دردناک ناشی می­ شود. پذیرش این نیست که دوباره چیزهایی که از نظر اخلاقی قابل قبول نیست را تصدیق کنیم، بلکه پذیرش در مورد رفتارهای متفاوت است. به­عبارت دیگر تغییر هم­سان پذیرش است اگر چه سریع­تر اتفاق می­افتد (جاکوبسون[۱۲۳] و همکاران، ۲۰۰۰).
ذهن آگاهی، به طور­کلی به فرایندهایی شناختی اطلاق می­ شود که طی آنها فرد ذهن آگاه، تمرکزخود را روی تجربه احساسات و اتفاقی که در لحظه حال در خود یا اطرافش رخ می­دهد، متمرکز می­سازد. ذهن آگاهی، تمرکز و توجه فرد به صورت عدم قضاوت یا پذیرش تجربه­ای است که در زمان حاضر رخ می­دهد (بایر[۱۲۴]و همکاران، ۲۰۰۴). ذهن آگاهی به عنوان حالت توجه برانگیخته و آگاهی از آنچه در لحظه کنونی اتفاق می­افتد تعریف شده است (براون و ریان[۱۲۵] ، ۲۰۰۳؛ والش[۱۲۶]، ۲۰۰۹). این توجه، توجهی است هدفمند، به همراه پذیرش بدون داوری در مورد تجربه ­های در حال وقوع در لحظه کنونی (کابات زین، ۲۰۰۳).
بیشاپ[۱۲۷] و همکاران (۲۰۰۴) به دو قسمت عملی تعریف ذهن آگاهی پرداخته اند:
اولین مولفه شامل خود­تنظیمی[۱۲۸] توجه می­باشد که در مورد تجربه فوری که نتیجه آن افزایش شناخت مجدد رویدادهای روانی است که در لحظه رخ می­ دهند، استفاده می­ شود. دومین مولفه شامل اتخاذ یک جهت­گیری ویژه نسبت به تجربیات شخصی در لحظه حاضر، جهت­گیری که با کنجکاوی، گشودگی و پذیرش مشخص می­ شود.
مدل دیگر به وسیله شاپیرو، کارلسون، آستین و فریدمن[۱۲۹] (۲۰۰۶) گسترش یافت. که سه هسته اصلی را ارائه کردند: قصد، توجه و نگرش. قصد به معنی نیت اعمال شخص می باشد که به طور مداوم پیوستاری از خود­تنظیمی را به خود­کاوی و سرانجام به خود رها سازی تغییر می­دهد. توجه به معنی گسترش شایستگی در عمل، حفظ تمرکز و انعطاف پذیری آن می­باشد. و نگرش عبارتند از پذیرش، گشودگی وکنجکاوی نسبت به تجربه شخصی. در فرایند یادگیری این رفتارهای درونی برانگیخته می­شوند با توجه به ذهن وبدن در لحظه اینجا واکنون. بدون قضاوت­ها وتفسیرهای عادت شده. این عمل یک تغییر در دیدگاه ایجاد می­ کند که فایده آن از طریق افزایش ظرفیت برای عینیت گرایی نسبت به تجربه درونی شخص مشخص می شود که دریافت مجدد نامیده می­ شود. این روش به ترتیب خود تنظیمی و خود مدیریتی ، خلاقیت و انعطاف پذیری شناختی هیجانی و رفتاری را افزایش می­دهد.
شاپیرو و همکاران (۲۰۰۶) به پیامدهای دیگری از دریافت مجدد اشاره کردند. روشن سازی ارزش­ها که فرصتی را برای انتخاب ارزش­های هم­خوان جدید و بیشتر و بیان آنها در جایی که قبلا رویارویی تفکرات و هیجانات سخت بود و باعث می شد تا ظرفیت­شان برای منقطع شدن کاهش یابد. اصطلاح «ذهن آگاهی» برای اشاره به حالت روانشناسی هشیاری وعملی که هشیاری را افزایش می­دهد ونیز حالت پردازش اطلاعات بکار می­رود و یک ویژگی شخصیتی محسوب می­گردد (براون و همکاران، ۲۰۰۷ ؛ گرمر، سیگل و فالتن[۱۳۰]، ۲۰۰۵؛ کوستانسکی و هاسد[۱۳۱]، ۲۰۰۸).
ذهن آگاهی به عنوان حالت توجه برانگیخته وآگاهی از آنچه در لحظه کنونی اتفاق می­افتد تعریف شده است (براون و ریان ، ۲۰۰۳؛ والش، ۲۰۰۹). این توجه، توجهی است هدفمند، به همراه پذیرش بدون داوری در مورد تجربه ­های در حال وقوع در لحظه کنونی (کابات زین، ۲۰۰۳). ذهن آگاهی فرد را به ایجاد رابطه اساسا متفاوت با تجربه احساس­های درونی وحوادث بیرونی از طریق ایجاد آگاهی لحظه به لحظه وجهت گیری رفتاری مبتنی بر مسولیت عاقلانه به جای واکنش پذیری خودکار، قادر می­سازد. با به کار گیری هدفمند کارکردهای عالی ذهن از جمله توجه آگاهانه، نگرش مهربانانه، کنجکاوی و دلسوزی، ذهن آگاهی می تواند به طور موثر بر واکنش­های هیجانی[۱۳۲] از طریق بازداری قشری سیستم لیمبیک کنترل اعمال نماید (کابات زین، ۲۰۰۳).
تعاریف مختلف از ذهن آگاهی، سه ویژگی اساسی را منعکس می­ کنند. الف) توجه و آگاهی متمرکز برزمان حال ب) قصد یا هدفمندی[۱۳۳]، که مولفه انگیزشی را به توجه و رفتار شخص اضافه می کند ج)نگرش، که نحوه توجه کردن فرد را نشان می­دهد، یا وضعیتی که شخص در هنگام توجه کردن دارد، نظیرعلاقه، کنجکاوی، عدم قضاوت، پذیرش و پاسخ دهنده بودن (دانکن، میلر، وامپ و هیوبل[۱۳۴]، ۲۰۰۹). ذهن آگاهی به ما یاری می­دهد تا این نکته را درک کنیم که هیجانات منفی[۱۳۵] ممکن است رخ دهد. اما آنها جزء ثابت و دائمی شخصیت نیستند. همچنین به فرد این امکان را می­دهد تا به جای آنکه به طور غیر ارادی وبی تامل پاسخ دهد، با تفکر وتامل پاسخ دهد (امانوئل[۱۳۶] و همکاران، ۲۰۱۰) ذهن آگاهی روشی است برای زندگی بهتر، تسکین دردها و غنا بخشی و معنادارسازی زندگی (سیگل، ۲۰۱۰).
۲-۳- آموزش ذهن آگاهی
همان گونه که قبلا بیان شد، توانایی داشتن ذهن آگاهی، یک ظرفیت ذاتی می­باشد که همه انسان­ها آن را دارا می­باشد. پیشرفت آن در افراد، متغییر می­باشد و این می ­تواند بدلیل عوامل محیطی و ژنتیکی باشد. عوامل محیطی هم می ­تواند اثر مثبت و هم تاثیر منفی بر پیشرفت ظرفیت و توان یک شخص داشته باشند. تمرین­های ذهن آگاهی می ­تواند مثبت و منفی باشد. همان طور که کابات زین (۲۰۰۹) اظهار کرده است «ذهن آگاهی بطور اساسی تنها یک روش خاص تمرکز توجه می­باشد. این روشی از نگاه عمیق شخص در درک خود و خودباوری می­باشد. به همین دلیل تمرکز توجه باید آموخته شود و تمرین شود». تمرین های رسمی برای کمک به تمرین ذهن آگاهی طراحی می­گردند و بهترین آنها تمرین­های مراقبه­ای می­باشند. این تمرین­ها شامل مراقبه نشسته، مراقبه بدنی و مراقبه راه رفتن می­باشد. تمرین چنین مراقبه­هایی می ­تواند نسبتاً مختصر باشد اما آنها نیز باید برای دوره­ های گسترده فراگرفته شوند. ممکن است تمرین­های مراقبه­ای ذهن آگاهی در طی ساعت­ها و یا حتی روزها صورت گیرد.
تمرین­های غیر رسمی ذهن آگاهی شامل کاربرد مهارت­ های ذهن آگاهی در زندگی روزمره می­باشد و شامل تمرین و نگهداری حالت ذهن آگاهی و یک حالت غیر قضاوتی[۱۳۷] در ارتباط با چگونگی عملکرد فردی می­باشد. برای مثال، افراد می­توانند رانندگی با ذهن آگاهی، خوردن با ذهن آگاهی و یا حتی خواندن با ذهن آگاهی را یاد بگیرند. شاپیرو و کارسون[۱۳۸] (۲۰۰۹) پیشنهاد دادند که این تمرین غیر رسمی در تعمیم به زندگی روزمره و مهارت ذهن آگاهی که از طریق تمرین رسمی افزایش می یابد کمک می کند.
به طور کلی آموزش ذهن آگاهی سه مولفه زیررا دربر میگیرد :
۱- رشد آگاهی ازطریق یک روش شناسی تمرین­های نظام دارکه در برگیرنده تمرین­های رسمی ذهن آگاهی (وارسی بدن، مراقبه نشسته، حرکت ذهن اگاهانه) و تمرین­های غیر رسمی ذهن آگاهی (گسترش آگاهی در هر لحظه از زندگی روزمره ) است.
۲- چهار چوب نگرشی[۱۳۹] خاص، این چهارچوب با مهربانی، کنجکاوی و رضایت ازبودن در زمان حال مشخص می­ شود که همراه با آشکار سازی تجارب است. این اعمال به طور اندیشمندانه در ضمن اجرا و تمرین پرورش می­یابند وبه طور خود انگیخته از عمل فرد نشات می­گیرند.
۳- درک درست از آسیب پذیری بشر، که این مساله ابتدا از طریق آموزش­های شنیداری و سپس از طریق جستجوی اعتبار آنها از طریق مشاهده مستقیم فرایند تجربه در عمل طی تمرین­های ذهن آگاهی رشد می­یابد. ما از طریق این فرایندها می­آموزیم گرچه رنج قسمتی از تجربه ماست اما راه ­هایی وجود دارد که ما می توانیم الگوهای عادت شده[۱۴۰] جدیدی را جهت ایجاد، افزایش و تعمق در آن یاد بگیریم (خوش لهجه، ۱۳۹۰).
آموزش ذهن آگاهی باید این نگرش را در افراد بوجود آورد که نسبت به امور، پذیرش بدون قضاوت داشته باشند. یعنی، ایجاد آگاهی در افراد نسبت به ادراکات، شناخت‌ها، هیجانات یا حس‌ها اما بدون اینکه نسبت به خوبی یا بدی، حقیقی یا کاذب، سالم یا ناسالم بودن، و مهم یا بی‌اهمیت بودن آنها، قضاوت و ارزیابی شود. بنابراین ذهن آگاهی عبارت است از مشاهده بدون داوری جریان سیال محرکات درونی و بیرونی[۱۴۱] (کریستلر[۱۴۲]، ۱۹۹۹).
۲-۴- انواع مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی
۲-۴-۱ ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس
در حال حاضر رایجترین روش، آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس (MBSR) می‌باشد، که سابق بر این تحت عنوان برنامه کاهش استرس و تن‌آرامی شناخته می‌شد (کابات زین، ۱۹۸۲، ۱۹۹۰). این روش در ساختار طب‌رفتاری[۱۴۳] و برای دامنه وسیعی از افراد مبتلا به اختلالات مرتبط با استرس و درد مزمن طراحی شد. روش مذکور، به شکل یک برنامه ۸ تا ۱۰ هفته‌ای برای گروه‌هایی که بیش از ۳۰ شرکت‌کننده دارند، اجرا می‌شود. به علاوه، جلسات به طور هفتگی و هر جلسه حدود ۵/۲-۲ ساعت برگزار می‌گردند. دستور جلسات شامل تمرین مهارت‌های مراقبه، بحث در مورد استرس، روش‌های مقابله‌ای و تکالیف خانگی می‌باشند. برای مثال، وارسی بدنی تمرینی است که در آن شرکت‌کنندگان روی زمین دراز می‌کشند و با چشمان بسته توجه خود را به طور متوالی روی نقاط مختلف بدن معطوف می‌سازند، و احساسات مربوط به هر ناحیه از بدن به دقت مشاهده می‌گردند. در مراقبه نشسته[۱۴۴]، شرکت‌کنندگان در یک حالت آرام و کاملاً بیدار با چشمان بسته به حس‌های تنفس تمرکز می‌کنند. از ژست‌های یوگا، برای آموزش حضور ذهن از حس‌های بدنی نیز استفاده می‌شود. هم چنین، شرکت‌کنندگان، حضور ذهن داشتن را در طول فعالیت‌های روزمره نظیر پیاده‌روی، ایستادن، و خوردن به کار می‌گیرند.
شرکت‌کنندگان در MBSR جهت تمرین این مهارت‌ها خارج از جلسات گروهی، روزانه حداقل ۴۵ دقیقه، و شش روز در هفته آموزش می‌بینند. کاست‌های شنیداری در اوایل درمان به کار می‌روند، اما پس از چند هفته، شرکت‌کنندگان ترغیب می‌شوند تا بدون کاست تمرین کنند. در کلیه تمرینات حضور ذهن، شرکت‌کنندگان آموزش می‌بینند تا بر فعالیت‌های خود (نظیر تنفس یا پیاده‌روی) تمرکز کنند و در هر لحظه از احوال خود آگاه باشند و هرگاه هیجانات، حس‌ها یا شناخت‌ها پردازش می‌شوند، بدون قضاوت مشاهده کنند. (کابات زین، ۱۹۸۲).
۲-۴-۲ شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی
در سال ۱۹۹۱ برنارد و تیزدل[۱۴۵] یک نظریه چند سطحی از ذهن خلق کردند که نظام‌های متعامل شناختی[۱۴۶] یا ICS نام‌گذاری شد. الگوی ICS بر اساس این نظریه برنارد و تیزدل قرار دارد که ذهن دارای وجوه چندگانه­ای است که مسئول دریافت و پردازش اطلاعات جدید به صورت شناختی و هیجانی هستند. نظریه برنارد و تیزدل آسیب پذیری فرد نسبت به افسردگی را همبسته با این می‌داند که فرد به چه مقدار بر فقط یکی از وجوه ذهن تکیه می‌کند و سهواً دیگر وجوه را متوقف می‌کند. دو وجه اصلی ذهن شامل وجه انجام دادن و وجه بودن است. وجه انجام دادن به نام وجه گردنده[۱۴۷] نیز شناخته می‌شود. این وجه بسیار هدف مدار است و وقتی برانگیخته می‌شود که ذهن بین چیزهایی که وجود دارد و چیزهایی که خواسته می‌شود عدم مطابقت ببیند. وجه دوم ذهن، وجه بودن است که بر به دست آوردن هدف خاصی متمرکز نیست، بلکه بر پذیرش و راه دادن به آنچه هست بدون فشار آنی بر تغییر آن تاکید دارد. مؤلفه اصلی مدل ICS آگاهی فراشناختی[۱۴۸] است. آگاهی فراشناختی توانایی یعنی اینکه فرد بتواند به جای آنکه افکار و احساسات منفی را بخشی از خویشتن خود بداند، آنها را به عنوان وقایعی تجربه کند که در حال گذر از پرده ذهن هستند. هنگامی که وضعیت‌های استرس آمیز زندگی پیش می‌آید افرادی که آگاهی فراشناختی بالایی دارند می‌توانند از افسردگی و الگوهای تفکر منفی آسان­تر دوری کنند. آگاهی فراشناختی عموماً از طریق توانایی فرد برای نامتمرکز شدن[۱۴۹] است. نامتمرکز شدن توانایی ادراک افکار و احساسات به عنوان وقایع ناپایدار و قابل مشاهده در ذهن است.
بر اساس مدل برنارد و تیزدل سلامت روانی با توانایی فرد برای رهایی از درگیری با یک وجه ذهن و حرکت بین وجوه مختلف ذهن مرتبط است. بنابراین افرادی در بهترین حالت هستند که می‌توانند بر اساس شرایط محیطی با انعطاف پذیری از وجهی به وجه دیگر ذهن حرکت کنند. مدل ICS بیان می‌کند که شایسته‌ترین وجه ذهن وجه بودن است چون منجر به تغییر هیجانی پایدار می‌شود. بنابراین شناخت درمانی برای جلوگیری از عود افسردگی باید این وجه از ذهن را توسعه بدهد. این نظر پردازی تیزدل را به خلق MBCT راهنمایی کرد، شیوه ای که وجه بودن را توسعه می‌دهد.
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی[۱۵۰] (MBCT) نوعی رواندرمانی است که برای جلوگیری از عود افسردگی طراحی شده است، مخصوصاً در افرادی که دچار اختلال افسردگی عمده هستند. در این سبک درمانی  از شیوه ­های رفتاردرمانی شناختی[۱۵۱] (CBT) سنتی استفاده  شود به علاوه راهبردهای جدیدتر روانشناختی نظیر ذهن آگاهی و مراقبه توجه آگاهانه استفاده می‌شود. شیوه ­های شناختی شامل آموزش مراجع درباره افسردگی است. راهبردهای مبتنی بر ذهن آگاهی متمرکز بر آگاهی از افکار و احساسات و پذیرش آنها در مقابل اتصال و واکنش به آنهاست. مثل CBT، MBCT مبتنی بر این نظریه است که وقتی افرادی که سابقه افسردگی دارند پریشان می‌شوند، دوباره در ذهن­شان فرایندهای خودکار شناختی ظاهر می‌شود که یک اپیزود افسردگی را راه می‌اندازد. هدف MBCT بر هم زدن این فرایندهای خودکار شناختی و آموزش به مراجعان برای کمتر واکنش نشان دادن به محرک‌های وارد شده به فکر است، همچنین این هدف نیز دنبال می‌شود که مراجع پذیرش و مشاهده بدون قضاوت آن محرک‌ها را بیاموزد. این تمرین ذهن آگاهی مراجعان را یاری می‌کند تا به فرایندهای شناختی به هنگام وقوع توجه کنند و واکنش خود را بیشتر به صورت تعمق دربیاورند. به هرحال درمانهای مبتنی بر ذهن آگاهی به واسطه اینکه به هر دو بعد جسمانی و ذهنی می­پردازند دارای اثر بخشی بالایی برای درمان برخی اختلالات روانی و بیماریهای جسمانی هستند. تکنیک­های ذهن آگاهی جزء مؤثری از درمان اختلالات اضطرابی (کابات زین و همکاران، ۱۹۹۲؛ میلر، فیلتچر[۱۵۲] و کابات زین، ۱۹۹۵)، افسردگی عودکننده (سگال و همکاران، ۲۰۰۲)، اختلال شخصیت مرزی (لینهان[۱۵۳]، ۱۹۸۷)، سوء مصرف مواد[۱۵۴] (مارلات[۱۵۵]،۲۰۰۲)، مدیریت درد مزمن[۱۵۶] (ریبل، گریسون، برینارد و رزنزویگ[۱۵۷]، ۲۰۰۲)، مقابله بیماران با سرطان (اسپکا، کارلسون، گودی و آنگن[۱۵۸]، ۲۰۰۰؛ ترگ و لوین[۱۵۹]، ۲۰۰۲) و بسیاری از اختلالات دیگر هستند.
۲-۴-۳ ذهن آگاهی مبتنی برافزایش رابطه
روش­های مراقبه ذهن آگاهی موجب پرورش هشیاری بیشتر، سهولت و کشف تازه در تمام تجربیات زندگی می گردد و هدف نهایی این کار، افزایش دسترسی به منابع ذاتی لذت، دلسوزی و روابط می باشد. تکنیک­های ذهن آگاهی برای ارتقا زمینه افکار و احساساتی استفاده می شود که واکنش به موقعیت را تسهیل می کند. با تمرین مهارت­ های هشیاری لحظه به لحظه، مردم می­توانند به بصیرتی در الگوهای افکار، احساسات و روابط با دیگران دست یابند و همچنین می ­تواند به واکنش­های مفیدی در واکنش خودکار به مسائل دست یابند ( تیزدل و همکاران، ۲۰۰۰).
کارسون (۲۰۰۶) با بهره گرفتن از برنامه آموزش ذهن آگاهی مبتنی برکاهش استرس (MBSR) کابات زین برنامه ای آموزشی برای ارتقا روابط بین فردی طراحی کرده است. این برنامه ذهن آگاهی مبتنی برافزایش رابطه[۱۶۰] (MBER) نام دارد. شالوده نظری برنامه افزایش رابطه مبتنی بر ذهن آگاهی، بر سه جنبه برجسته به شرح زیر می باشد:
اول: مراقبه ذهن آگاهی مانند سایر تکنیک­های مراقبه[۱۶۱] مشابه ارتقا واکنش تاخیری می­باشد و باعث تغییرات روانشناسی می­گردد که بر استرس غلبه می­ کند. محققان پیشنهاد می­ کنند که تکنیک­های تسکین بخش بین روان و جسم، برای تسهیل مشکلات و چالش­ها درروابط می­باشد (گاتن[۱۶۲]، ۱۹۹۳).
دوم: تاکید اصلی در ذهن آگاهی برپذیرش تجربیات شخصی بدون قضاوت می­باشد. از طریق پذیرش، شرکت کنندگان اغلب دلسوزتر می­شوند و آنها احساس یکدلی بیشتری با دیگران دارند ( شایپرو و همکاران، ۱۹۹۸). بطور قابل توجهی، نظریه پردازان درباره افزایش روابط سالم، اهمیت پذیرش را قبول دارند ( کریستین[۱۶۳] و جاکوبسن، ۲۰۰۰).
سوم: ذهن آگاهی تاثیرات عام تری دارد. همچنین ذهن آگاهی بعنوان «روش انجام» در همه تجربیات زندگی نمود پیدا می کند. این رویکرد مشارکت همه تجربیات در ذهن و هشیاری بدون قضاوت را برای عملکرد بین شخصی مطلوب آشکار می­ کند.
محققان اثر افزایش رابطه مبتنی برذهن آگاهی (MBRE) را دررضایت زناشویی[۱۶۴] زوجین را نشان می دهند (کارسون، گیل و باکوم[۱۶۵]،۲۰۰۶). شواهد نشان می دهند که ذهن آگاهی، رضایت ازرابطه، توانایی واکنش هدفمند به استرس در رابطه، مهارت درشناسایی و بروز احساسات همسر ومقدار تعارضات رابطه و همدلی[۱۶۶] را پیش بینی می­ کند (بارنس، براون، کراسمارک، کمپل و روگ[۱۶۷]، ۲۰۰۷، واچس وکوردوا[۱۶۸]، ۲۰۰۷) .
۲-۵- اثرات فردی و اجتماعی ذهن آگاهی
همان طور که شواهد تحقیق، نتایج مثبت ذهن آگاهی را تایید می­ کند، امکان طبقه بندی این نتایج درچندین بعد وجود دارد: تنظیم هیجانی[۱۶۹]، انعطاف پذیری[۱۷۰] و فایده­های بین فردی[۱۷۱] (کورکوران[۱۷۲] و همکاران، ۲۰۱۰).
۲-۵-۱- تنظیم هیجانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:51:00 ق.ظ ]




  • . محمد خواجوی، ترجمه اسرارالآیات(رازهای آیات قرآن)، ص ۷۶. ↑
  • . ابی جعفر محمّدبن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، (ترجمه: جواد مصطفوی)، (تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه، ۱۳۶۹)، روایه۳، ج۱، صص ۱۱۷-۱۱۸. ↑
  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص ۵۹۹. ↑
  • . همو، المظاهر الالهیه، (محقق: محمد خواجوی)، ص ۱۷. ↑
  • ۱. همو، المظاهر الالهیه، (ترجمه: سید حمید طبیبیان)، صص ۱۷-۱۸. ↑
  • ۲. عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، ص۳۵۱. ↑
  • . الرحمن، ۷۸. «بزرگ است نام پروردگارت که دارای جلال و اکرام(عظمت و ارجمندی) است». ↑
  • ۴. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۲، صص ۱۱۸-۱۲۰؛ عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، ص ۱۲۰. ↑
  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، ص۳۳۳. ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۲، صص ۱۱۸-۱۲۰؛ عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ص ۱۲۰. ↑
  • . همان. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۲، صص ۱۱۸-۱۲۰ ↑
  • ۳. حسن حسن زاده آملی، کلمه علیا در توقیفیت اسما،، ص۹. ↑
  • ۴. نهج البلاغه، خطبه ی ۱۷۷. ↑
  • . احمد بن علی طبرسی، احتجاج، (مصحح: سیّد محمّد باقر خرسان )، (مشهد: نشر المرتضی، ۱۳۶۱)، ج۱، ص ۲۰۱. ↑
  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار اربعه، ج۶، صص۳۳۵ -۳۳۶. ↑
      • . در توضیح اسمای اسمای الهی، علامه طباطبایی قائل به دو نوع اسم است: ۱- حقیقت اسم که در نزد ذات است و لفظ از آن حکایت می کند.۲- همین لفظی که بر زبان انسان ها برای افاده معنای مقصود به کار می‌رود و هیچ شأنی جز دلالت بر معنا و کشف آن ندارد. این الفاظ در حقیقت بر همان اسمی دلالت می کند که در نزد ذات است، نه این که خود این الفاظ، اسم باشند. بنابراین، «حی» و همینطور «عالم» اسم برای اسم واقعی هستند نه خود آن، اگر چه با توجّه به فرض اول، دو اسم یاد‌‌شده خود اسم خواهند بود نه اسم آن. پس اسم اسم غیر از خود اسم است؛ اسم همان حقیقتی است که در نزد ذات است و اسم اسم همین لفظی است که از آن حکایت می کند..رک: سید محمد حسین طباطبائی؛ المیزان فی تفسیر القرآن، (دفتر انتشارات اسلامی)، ج۸، ص۳۵۲. ↑

    ( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: جواد مصلح)، چاپ ششم، (تهران: انتشارات سروش، ۱۳۹۱)، ص۷۲. ↑
  • . همو، المبدأوالمعاد، (با مقدمه و تصحیح: سید جلال الدین آشتیانی)، (تهران: انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران، ۱۳۵۴).ص ۷۴. ↑
  • ۱. همو، المبدأوالمعاد، (ترجمه: دکتر محمّد ذبیحی)، چاپ اوّل، (قم: انتشارات اشراق، ۱۳۸۰)، بخش نخست، صص ۱۴۸-۱۴۹. ↑
  • ۲. عبداالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص۳۳۶. ↑
  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، المبدأ و المعاد، (ترجمه: محمد ذبیحی)، صص۱۴۸-۱۴۹. ↑
  • ۴. عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص ۳۳۷. ↑
  • ۱. همان؛ همو، رحیق مختوم، (قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۶)ج۲، ص ۲۷۹؛ صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، (حاشیه نویسی: محمدحسین طباطبایی)، (قم: انتشارات مصطفوی، ۱۳۸۶)ج ۶، صص۱۱۹-۱۲۰؛ محمد خواجوی، ترجمه اسفار، چاپ اوّل، (تهران: انتشارات مولی، ۱۳۷۹ ش)، سفر سوم (از حق به خلق)، ج۱، ص ۹۷. ↑
  • . حسن حسن زاده آملی، کتاب کلمه ی علیا در توقیفیت اسماء، ص۱۰. ↑
  • . محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، (دفتر انتشارات اسلامی)، ج۸، ص۳۴۹۳۵۰. ↑
  • . همو، بدایه الحکمه، (ترجمه: علی شیروانی)، چاپ نهم، (قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۸)، ج ۴، ص ۷۷. ↑
  • . اعراف، ۱۸۰. « نام های نیکوتر همه از آن خداوند است و او را بدان ها بخوانید و کسانی را که در نام‌های وی کج روی می کنند واگذارید به زودی، سزای اعمال خویش را خواهند دید.». ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (تصحیح و تعلیق: جلال الدین آشتیانی)، (مشهد: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۰)، ص ۱۳۸. ↑
  • . کهف، ۴۹. « این چه کارنامه ای است که هیچ کار کوچک و بزرگی را وانگذاشته، مگر این که آن را برشمرده است». ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، صص ۱۱۰-۱۱۷؛ ۴۸؛ همو، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: جواد مصلح)، ص ۲۱۷. ↑
  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص ۴۴۶. ↑
  • . همان، ص ۴۴۷. ↑
  • ۱. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، صص۱۲۰-۱۲۱، همو، المظاهرالالهیه، (محقق: محمد خامنه ای)، صص ۲۷-۲۸؛ همو، ↑
  • ۲. انفال، ۴۱. « و آن چه بر بنده خود در روز جدایى [حق از باطل] روزى که آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل کردیم ایمان آورده‏اید و خدا بر هر چیزى توانا است». ↑
  • ۳. صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: محمدخواجوی)، ص ۶۲. *گفتنی است که در تمام کتاب های صدرالمتألهین، مسأله «عینیت صفات با ذات» آمده است. ↑
  • ۱. همان، ص ۳۳۶. ↑
  • ۲. همان. ↑
  • ۳. عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص ۴۳۱. ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، صص ۱۲۶-۱۲۷. ↑
  • . ملاعبدالله زنوزی، ص۲۴۷. ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج۶، ص۲۸۲. ↑
  • . محمد حسین طباطبایی، نهایه الحکمه، (قم: مؤسسه النشرلاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، ۱۴۱۶)، ص ۲۸۵. ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه متعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه ، ج۶، صص ۱۱۰-۱۱۷. ↑
  • . قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، (تصحیح و تعلیق: نجفقلی حبیبی)، (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۳)، ج۳، ص۲۸۹. ↑
  • ۳. نهج البلاغه، خطبه ۱. ↑
  • . محمدحواجوی، ترجمه اسفار، ص ۱۱۵. ↑
  • صدرالدین محمد شیرازی، المظاهر الالهیه، (محقق: محمد خامنه ای)، صص ۲۶-۲۷. ↑
  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶، ص۴۵۵. ↑
  • . همان، ص ۳۵۰. ↑
  • . محمّد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، (انتشارات داراحیاء التراث العربی)، ج ۱۴، ص ۱۵۰؛ شمس، ۳؛ لیل، ۵. ↑
  • . عبدالرحمن بن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح الفصوص، (مقدمه و تصحیح: ویلیام چیتک)، (پیشگفتار سید جلال الدین آشتیانی)، (تهران: مؤسسه ی پژوهشی حکمت و فلسفه ی ایران، ۱۳۸۰). ↑
  • . عبدالرزاق کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، (ترجمه: محمّد خواجوی)، (تهران: نشر مولی، ۱۳۷۲)، ص ۱۷. ↑
  • . صدرالدین قونوی، مفتاح الغیب، (تصحیح و ترجمه: محمد خواجوی)، چ اول، (تهران: انتشارات مولی، ۱۳۷۴)، ص ۱۳۴. ↑
  • ۲. صدرالدین محمد شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الأسفارالعقلیه الأربعه، ج ۲، ص۳۵۷. ↑
  • ۱. حسین خوارزمی، شرح فصوص الحکم، چاپ اوّل، (تهران: انتشارات مولی، ۱۳۷۵)، ص ۶۸. ↑
  • . صدرالدین محمد شیرازی، الشواهد الربوبیه، (ترجمه: جواد مصلح)، صص ۶۴-۶۵. ↑
  • . عبدالله جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه اسفار الاربعه، ج۶،ص ۴۷۰. ↑
  • . همان. ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:51:00 ق.ظ ]




  • Curtis ↑
  • Hartley & Branicki ↑
  • Fiorelli Etal. ↑
  • Marhadas ↑
  • Chaudhry Etal. ↑
  • Anwar Etal. ↑
  • Luhmann ↑
  • Rahim ↑
  • Wall & Calliser ↑
  • Cross & Parker ↑
  • Storberg-Walker & Gubbins ↑
  • Harrison & Kessels ↑
  • Zaren ↑
  • Cameron & Quinn ↑
  • Peters & Watterman ↑
  • Cameron & Quinn ↑
  • Reddy ↑
  • Volf & Rod ↑
  • Valasquez Etal. ↑
  • Chase ↑
  • Pearlson & Saunders ↑
  • Martinsons&Maris ↑
  • Short ↑
  • Loraine. Powell ↑
  • Child ↑
  • Ogbonna ↑
  • Anand ↑
  • Nasurdin ↑
  • Arvidssonal Etal. ↑
  • Ekvall ↑
  • Brown & Leigh ↑
  • Neal , Griffin & Hart ↑
  • Wernham ↑
  • Schmidt & Brauer ↑
  • Bernes Etal. ↑
  • Garrtsm ↑
  • Forman & Argenti ↑
  • Andrews ↑
  • Mantere & Naara ↑
  • Philippe ↑
  • Dill ↑
  • Evan ↑
  • Porter ↑
  • Huang & Wang ↑
  • DeYoung, Sternberg , Kaufman ↑
  • Mayer ↑
  • Larsen & Buss ↑
  • Walsch ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]




شکل۳-۲ ) رابطه اندازه‌گیری عملکرد و راهبردها (وسنیسکی و شفتی، ۲۰۰۳: ۳۱)
۴-۷-۲- کیفیت:
اطلاعات مفید عملکرد به ما کمک می‌کند تا سیاست‌ها و فرایندهای کارا و دلیل کارا بودن آنها را تشخیص دهیم. برای بهبود عملکرد یک تمامیت، بایستی بهترین استفاده از داده‌ها و دانش دسترسی به عمل آید (تریژری[۶۶] و دیگران، ۲۰۰۱: ۴۵). شاخص های عملکرد، سنجه‌هایی هستند که برای ارزیابی کیفیت در برابر استانداردها و اهداف شکل داده شده در داخل یک سازمان بکار می‌روند بدین ترتیب کیفیت تثبیت شده یا بهبود می‌یابد (بلک‌برن[۶۷]، ۲۰۰۳: ۲۳).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵-۷-۲- انگیزه و پاداش‌دهی کارکنان:
راث[۶۸] (۲۰۰۲) انگیزش کارکنان و پاداش‌دهی بر مبنای نتایج ارزیابی عملکرد سازمانی را از میان دیگر اهداف، به عنوان یک هدف مهم ارزیابی عملکرد بر می‌شمارد.
۶-۷-۲- مسئولیت‌پذیری[۶۹]:
اطلاعات عملکرد، امکان مسئولیت‌پذیری موثر در برابر ذینفعان خارج سازمانی را، به نحوی اثربخش امکان پذیر می‌سازد. با اطلاعات مناسب، شورای شهر، اعضای جامعه و دیگر ذینفعان قادر به اعمال فشار برای بهبود هستند و می‌توانند درک بهتری از آنچه می‌گذرد داشته باشند. در این مورد، منظور از مسئولیت‌پذیری به خصوص مسئولیت‌پذیری در برابر عموم است و از این جهت در بخش عمومی و سازمانهای دولتی مهم محسوب می‌شود؛ هر چند با درک روز افزون سازمانهای بخش خصوصی از نقش گسترده‌تر خود در جامعه و مسئولیت خود برای بکارگیری اثربخشی منابع محدود و همین طور اثرات اجتماعی فعالیت‌هایشان، موضوع مسئولیت‌پذیری برای آنها نیز اهمیت بیشتری می‌یابد.
در مطالعه‌ای که فارمر (۲۰۰۴) از ۱۴۷ شرکت خصوصی و دولتی درانگلستان به عمل آورده اهداف بکارگیری ارزیابی عملکرد به ترتیب زیر فهرست شده‌اند:
- امکان مدیریت عملیات و کنترل اثربخشی و کارایی
- نشان دادن ارزش کسب شده
- تسهیل ارتباط و مدیریت اثربخش ذینفعان
- همراستاسازی عملیات با راهبرد
- پیشبرد بهبود کیفیت
- پشتیبانی از پاسخگویی عمومی
- تضمین انطباق با استانداردهای حرفه‌ای
- انگیزش و پاداش‌دهی به کارکنان
بخشی از مهم ترین اهداف ارزیابی عملکرد عبارتند از:

    1. کنترل مداوم جریان امور در سازمان و استقرار چرخه مدیریت بهره وری
    1. شناسایی نقاط ضعف و قوت و مشکلات سازمان و تلاش در جهت شکوفایی و افزایش قابلیت‌ها و اصلاح فعالیت ها.
    1. بهبود تصمیم گیری در مورد حوزه و عمق فعالیت ها ، برنامه ها و اهداف آینده دولت
    1. بهبود تخصیص منابع و استفاده بهتر ازامکانات ومنابع انسانی درجهت اجرای برنامه های مصوب.
    1. ارتقاء پاسخگویی در مورد عملکرد برنامه ها.
    1. ارتقاء توانمندی سازمان در ارائه کمی وکیفی خدمات ورقابت پذیری درفضای ملی وبین المللی.
    1. هدف نهایی از ارزیابی عملکرد، افزایش کارایی و اثر بخشی سازمان است (کاپلان و نورتون، ۲۰۰۴: ۲۶).

برخی معتقدند درصورت اجرای صحیح نظام ارزیابی عملکرد به خصوص در بخش های دولتی دستاوردهای متعددی به شرح ذیل برای دولت و یا سازمان موضوع ارزیابی حاصل خواهد شد:
۱- توسعه فرایند هدف گذاری صحیح
۲- تقویت فرایند بهبود دائمی(کایزن )
۳- استفاده بهینه از منابع به خصوص منابع انسانی سازمان
۴- ارتقای توان دست یابی سازمان به اهداف و در نتیجه اثر بخشی آن
۵- تصمیم گیری دقیق تر مسئولین به واسطه مشخص شدن نقاط قوت و ضعف عملکردها
۶- افزایش مشارکت جامعه با مجموعه دولت به واسطه آگاهی آنها از عملکرد دولت
۷-۷-۲- افزایش مشارکت کارکنان در امور، در نهایت نهادینه شدن پذیرش تغییر و تحول در جامعه و به تبع آن در مجموعه دولت خواهد شد (خداداد حسینی، انواری رستمی، آذر،۱۳۸۰: ۲۹).
از دیدگاه دیگر مقصود عمده از ارزیابی در سازمان های دولتی شامل موارد زیر است:
الف- شناسایی هدف ها و وظایف سازمان و واحدهای سازمانی آن.
ب- شناسایی برنامه فعالیت های سازمان.
ج- شناسایی نحوه هدایت افرادی که در سلسله مراتب سازمانی خدمت می کنند و بررسی میزان اختیارات آنان با توجه به حدود و وظایفی که بر عهده دارند.
د- بررسی نحوه هماهنگ بودن سازمان ها با واحد های سازمانی در جهت نیل به هدف مطلوب.
ه- شناسایی وسایل و امکاناتی که برای انجام دادن کار در اختیار دارند و هزینه سازمان.
و- شناسایی این مسأله که سازمان و افراد آن با توجه به منابع و امکاناتی که در اختیار دارند و هزینه ای که به مصرف می رسانند تا چه حدود دررسیدن به هدفهای مطلوب سازمان کوشش می کنند.
ز- تعیین موانع، مشکلات و مسائل موجود.
بطور کلی می توان مقصود از اجرای برنامه ارزیابی را شناسایی وضع موجود، تعیین نقاط ضعف و قوت در ایفای وظایف و مسئولیت ها، تعیین و تشخیص احتیاجات آموزشی، راهنمایی و ارشاد سازمان ها در بهبود وضع کار آنها دانست و در حقیقت هدف اصلی باید راهنمایی و ارشاد سازمان باشد و به این ترتیب درجه کارآمد و بازده کار سازمان بالا خواهد رفت.
۸-۲- سیستم ارزیابی عملکرد و محیط آن:
پس از توسعه سیستم ارزیابی عملکرد، این سیستم می بایست پیاده سازی شود. این بدین معناست که سیستم می بایست با محیط بزرگتر ارتباط برقرار کند. دو بعد اصلی در این محیط عبارتند از : (۱) محیط داخلی که همان سازمان است و (۲) محیط خارجی که بازاری برای ایجاد حالت رقابت سازمان است.
۱-۸-۲- محیط داخلی:
در این سیستم کنترل استراتژیک، سیستم ارزیابی عملکرد به عنوان بخشی از سیستم بزرگتری دیده شده است که شامل هدف گذاری، بازخورد و پاداش یا تحریم است. دانشمندان فرهنگ سازمانی مانند ویک[۷۰]، بیان می کنند که استراتژی ها و فرهنگ ها به یک معنا هستند. در نتیجه سیستم ارزیابی عملکرد می بایست با فرهنگ سازمانی همخوان باشد. در نتیجه تصور یک سیستم ارزیابی عملکرد در یک فرهنگ سرزنش گر آسان است. در این فرهنگ تمام افراد سعی دارند واقعیات را پنهان کنند.
دیگر مسأله، ساختار عملیاتی است که سازمان در پیش می گیرد. یک نمونه آن تضاد بین بخش بازاریابی و تولید است که عمدتاً ناشی ازسیستم های پاداش دهی و ارزیابی کارخانه ها است. این دو بخش بر مبنای معیارهای پاداش دهی استوار می شوند که با هم درتضاد هستند. افرادی که در بخش بازاریابی مشغول به کار هستند بر مبنای رشد سود در قالب میزان فروش، سهم بازار و بازارهای جدید مورد قضاوت قرار می گیرند. متأسفانه بازارها در برخی موارد بیش از آن که سودگرا باشند، فروش گرا هستند. افراد شاغل در بخش تولید بر مبنای سطح تولید یکنواخت با هزینه کم مورد ارزیابی قرار می گیرند. آنها نیز عمدتاً هزینه گرا هستند تا سود گرا. سیستم پاداش دهی بر این مبنا پاداش می دهد که بخش بازاریابی تغییرات زیادی را اعمال کند. آنها می بایست محصولات جدیدی را معرفی کنند، وارد بازارهای جدیدی شوند و برنامه های جدیدتری را توسعه دهند. اماافراد بخش تولید بر مبنای قبول تغییرات درصورت پایین آوردن هزینه ها پاداش دهی می شوند.
تعدادی از مدیران اجرایی اظهار می کنند که اطلاعات دریافتی نه تنها آنها را در سنجش عملکرد خود نسبت به استراتژی ها یاری نمی دهد، بلکه کمکی هم به فرایند تصمیم گیری استراتژیک آنها نمی کند. شاکیت اصلی آنها زیاد بودن حجم داده ها و تحلیل کم داده ها است. همچنین با حرکت در طول چرخه عمر محصول نوع شاخص ها تغییر می کند (آبرنسی، لیلیز[۷۱]، ۲۰۰۱: ۲۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]




مقدمه
۱-بیان مسأله
از زمان حفر اولین چاه نفت در سال ۱۸۵۹ در ایالت پنسیلوانیای آمریکا روند استفاده از این ماده در تاریخ بشر دگرگون گردیده است. در دوران باستان و در برخی تمدنهای کهن، نفت به عنوان منبع روشنایی یا سلاح استفاده می شد. اما استفاده صنعتی از آن در قرن نوزدهم شروع گردید. اهمیت منابع نفت وگاز به حدی است که می توان این منابع را موتور محرکه اقتصاد جهانی،سیاست بین المل وصنعت جهان دانست، به نحوی که ریشه بسیاری از جنگها و منازعات مسلحانه و مبنای کثیری از تصمیم گیریها در نظام بین الملل، وجود این منابع می باشد.خاور میانه به عنوان قطب اصلی تولید تولید نفت وگاز جهان، آیینه تمام نمای نابردباریها و ناملایماتی است که منشأ اصلی آنها وجود ذخایر نفت وگاز و رقابت قدرتها جهت تسلط بر این منابع می باشد. این رقابت در وجوه مختلف سیاسی و نظامی مشهود بوده وبه نظر می رسد کماکان تداوم یابد.
از زمان آغاز تولید تجاری نفت وگاز به تدریج شاهد شکل گیری قواعد حقوقی مرتبط با آن بوده وهستیم. مادام که ذخایر نفت وگاز در محدوده مرزهای ملی دولتها قرار داشته باشد، دولت به عنوان رکن رکین تنظیم و اجرای قواعد حقوقی، دارای حاکمیت بلا منازع بوده ومبادرت به ایجاد ساز وکارهای حقوقی وفنی در زمینه اکتشاف، بهره برداری،توسعه میادین نفت وگاز وتجارت آن می نماید. اما مساله به همین جا ختم نمی گردد؛زیرا از یک سو بازیگران غیر دولتی همچون شرکتها و حتی دولتهای خارجی در عرصه سرمایه گذاری های مرتبط با این مواد ورود پیدا می کنند و از سوی دیگر طبیعت سیال این مواد به گونه ای است که گاه از مرزهای جغرافیایی یک کشور عبور کرده و وارد قلمرو کشور دیگر می شود.علاوه بر آن، تنظیم قواعد حقوقی حاکمیت دولتها بر منابع طبیعی وا قع در بستر وزیر بستر دریا درمناطق دریایی چون دریای سرزمینی، منطقه مجاور، منطقه انحصاری اقتصادی وفلات قاره ، منبعث از حقوف بین الملل می باشد. بنابراین، پرداختن به مباحث حقوقی ناظر بر بهره برداری از میادین فرامرزی یا مشترک نفت وگاز مستلزم بررسی موضوع از منظر حقوق بین الملل است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کشور ما دارنده دومین ذخایر گاز وسومین ذخایر نفت جهان است. بسیاری از این ذخایر در منا طق دریایی جنوب وشمال کشور قرار داشته وشمار قابل توجهی از این میادین با کشورهای همسایه مشترک بوده یا اینکه موضوع اختلاف حاکمیت ایران وسایر کشورها می باشند. این در حالی است که در دریای مازندران توافقی در زمینه تحدید حدود دریایی به عمل نیامده ودر کنار تداوم مذاکرات مر بوط به تعیین رژیم حقوقی دریای مازندران، بهره برداری یک جانبه از میادین نفت وگاز آن کماکان ادامه دارد. این دو منطقه از جهان از حیث ارتباط با ایران دارای اهمیت فراوانی جهت مطالعه هستند. علاوه بر آن، در منطقه دیگری از گیتی یعنی خلیج مکزیک به دلیل مجاورت با ایالات متحده آمریکا به عنوان خاستگاه اولیه بسیاری از قواعد حقوقی مربوط به میادین مشترک نفت وگاز و مهد مالکیت خصوصی بر این منابع، می تواند ارزش شایانی جهت پژوهش داشته باشد.نکته قابل توجه آن است که اصل موضوع یعنی رژیم حقوقی بهره برداری از میادین مشترک نفت و گاز دارای ابهامات زیادی بوده و محل بحث ومناقشه نظری میان حقوقدانان است.
۲- سؤالات تحقیق
در خلال مباحث این رساله به سؤالات اصلی و فرعی متعددی پاسخ داده می شود.
۱-۲- سؤالات اصلی
سؤالات اصلی این تحقیق عبارتند از:
۱- آیا حقوق بین الملل دارای قواعد خاصی در زمینه بهره برداری از میادین مشترک نفت وگاز در مناطق دریایی می باشد؟
۲- خاستگاه قواعد حقوق بین الملل وماهیت تعهدات دولتها در زمینه بهره برداری از میادین مشترک نفت وگاز در مناطق دریایی چیست؟
۳- رژیم حقوقی ناظر بر بهره برداری از میادین مشترک نفت وگاز در خلیج فارس ، دریای مازندران و خلیج مکزیک و وجوه اشتراک و افتراق آنها چیست؟
۲-۲- سؤالات فرعی:
مهمترین سؤالات فرعی مطروحه در این رساله به شرح زیر می باشند:
۱- چه رابطه ای میان تحدید حدود دریایی وبهره برداری از میادین مشترک نفت و گاز وجود دارد؟
۲- تعهدات دولتها در زمینه بهره برداری از میادین مشترک نفت و گاز، تابع چه مؤلفه هایی است؟
۳- کدامیک از اشکال همکاری در بهره برداری از منابع مشترک نفت وگاز در سه منطقه خلیج فارس،دریای مازندران وخلیج مکزیک پذیرفته شده است؟
۴- ساز و کار قراردادی موجود در موافقت نامه هایی یکی سازی و توسعه مشترک چیست. ؟
۵- آیا قالب قراردادی موجود در حقوق ایران جهت بهره برداری مشترک از میادین مشترک نفت وگاز مناسب است؟
۳- فرضیات تحقیق:
این رساله در صدد اثبات فرضیات اصلی و فرعی زیر است:
۳-۱- فرضیه اصلی:
حقوق بین الملل دارای چارچوب حقوقی در خصوص بهره برداری از میادین مشترک نفت وگاز است. اگرچه تمام ابعاد و وجوه این چارچوب روشن نبوده و ابهاماتی در این زمینه وجود دارد،لیکن معاهدات دو جانبه و رویه دولتها و پاره ای از احکام مقرر در برخی از معاهدات چند جانبه مبین وجود یک قاعده عرفی مبنی بر همکاری در این خصوص است.قاعده ای که در کلیت خود شامل توسعه مشترک ویکی سازی این منابع می گردد، اما لزوماً منجر به این دو شق نمی شود. به دیگر سخن، قاعده عرفی موجود متضمن همکاری دولتها و منع بهره برداری یک جانبه است ولی شکل خاصی از همکاری را پیش بینی نمی کند.
در حوزه خلیج فارس و خلیج مکزیک نیز اصل مستنبط از رویه دولتها ومعاهدات دو جانبه، همکاری است.در دریای مازندران رویه مبتنی بر همکاری ازسوی سه دولت ساحلی در شمال این دریا پذیرفته شده است.
۳-۲- فرضیات جایگزین:
۱- بهره برداری از میادین مشترک نفت وگاز منوط به تحدید حدود دریایی نبوده و دولتها می توانند در قالب راهکارهای موقت و بدون خدشه به حقوق خود در مذاکرات تحدید حدود از منابع مذکور بهره برداری نمایند .رویه قضایی و کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها از این دیدگاه حمایت می کند.
۲-در پرتو معاهدات دو وچند جانبه، رویه قضایی و سایر اسناد بین المللی می توان عناصری چون لزوم مذاکره، تبادل اطلاعات، منع بهره برداری یک جانبه،خودداری از اقدامات مخاطره آمیز برای توافق نهایی در تحدید حدود و….را به عنوان قدر متیقن استخراج کرد.
۳- در خلیج فارس موافقت نامه های توسعه مشترک وشرط مخزن مشترک در موافقت نامه های تحدید حدود دریایی روشنگر ابعاد تعهدات دولتهاست .اما در مورد میادین مشترک ایران با کشورهای همسایه ،جز یک مورد ،بهره برداری به صورت یک جانبه صورت می گیرد .یکی از دلایل مهم این امر عدم تناسب قوانین داخلی ایران است .در دریای مازندران سه کشور ساحلی در شمال وشمال غرب آن، تر تیبات توسعه مشترک را طراحی کرده اند. در سایر مناطق بهره برداری به صورت یک جانبه انجام می پذیرد . دلیل این امر نیز اختلاف دید گاه ها در خصوص رژیم حقوقی این دریاست. در خلیج مکزیک توافق اصولی در زمینه بهره برداری مبتنی بر همکاری وجود دارد .لکن تاکنون ساز وکار توسعه مشترک و یکی سازی اجرایی نشده است .علت آن نیز نا هماهنگی قوانین ایالات آمریکا و مکزیک می باشد.
۴- سازو کار قراردادی موجود در اغلب موافقت نامه های توسعه مشترک و یکی سازی بین المللی، به صورت مشارکت در تولید ،مشارکت در سرمایه گذاری، امتیاز یا کنسرسیوم است .به نظر می رسد قالب قراردادی بیع متقابل و خرید خدمت جهت اجرای این رژیم مناسب نمی باشد.
۴-اهمیت موضوع:
نفت به عنوان مهمترین منبع انرژی دارای سهم ۹۷ درصدی در صنعت حمل و نقل ، سهم ۳۳ درصدی در بخش صنعت و سهم ۶ درصدی در صنعت تولید برق جهان است[۱]. بدین ترتیب می توان نفت را شاهرگ حیاتی اقتصاد جهانی نامید. در طول سالهای ۱۹۷۹-۱۹۷۴ کاهش تولید نفت موجب افزایش قیمت آن و رکود اقتصادی جهان و شوک تورمی شد. اگرچه با پیشرفت تکنولوژی حامل های جایگزین انرژی نیز در اقتصاد جهانی وارد شده اما تردیدی وجود ندارد که نفت همچنان مهمترین عامل در اقتصاد جهانی است. وابستگی اقتصادی کشورها به نفت از دو منظر تحلیل می گردد. در کشورهای صادر کننده این کالا، استوار کردن اقتصاد بر نفت، نوعی ناهنجاری اقتصادی است که از آن به عنوان «بیماری هلندی» یاد می شود که باعث وابستگی بودجه یک کشور صادر کننده، به نفت می گردد. در کشورهای وارد کننده نیز این وابستگی موجب می شود؛ اقتصاد داخلی این کشورها همواره تحت تأثیر نوسانات بازار نفت قرار گرفته و از بی ثباتی رنج برد[۲]. روند تقاضای انرژی در دهه های آینده، نشان می دهد که گرچه سهم دیگر حامل های انرژی ها افزایش می یابد، ولی نفت همچنان به عنوان انرژی استراتژیک جایگاه خود را حفظ خواهد کرد. رشد تقاضای جهانی برای نفت نشان می دهد که چین و هند به ترتیب بالاترین افزایش در تقاضای نفت را تجربه کرده اند[۳]. گزارش سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) در سال ۲۰۰۸ حاکی از آن است که تا سال ۲۰۳۰ رشد تقاضای جهانی برای نفت کماکان رو به افزایش خواهد بود و در این سال نفت ۳۶/۱۵ درصد و گاز ۲۷/۱۴ سهم انرژی را خواهند داشت[۴].
بر این اساس می توان گفت که تا دو دهه آینده نفت و گاز کماکان اولویت اقتصادی کشورها در عرصه تصمیم گیریها و معادلات بین المللی هستند. امروز نمی توان نقش این دو کالای ارزشمند را در اتخاذ مواضع سیاسی و جناح بندی کشورها در روابط بین المللی نادیده انگاشت. حتی برخی بر این باورند که در جنگ ها کلید پیروزی در دست طرفی نهاده می شود که منابع عظیم تر و مقادیر بیشتر نفت در اختیار داشته باشد[۵].
ذخایر اثبات شده نفت جهان حدود ۲۰۷/۳۴۲/۱ تریلیون بشکه تخمین زده می شود. از نظر پراکندگی منطقه ای، ذخایر نفتی آمریکا شمالی ۲۰۹۹۰ میلیارد آمریکا مرکزی و جنوبی ۱۲۲۶۸۷ میلیارد، اوراسیا۹۸۸۸۶ میلیارد ، خاورمیانه ۷۴۵۹۹۸ میلیارد، آفریقا ۱۱۷۰۶۴ میلیارد، آسیا ۳۴۰۰۶ میلیارد، بشکه برآورد می گردد[۶] ملاحظه می شود بیشترین ذخایر اثبات شده نفت جهان در منطقه خاور میانه قرار دارد که حدو شصت درصدکل ذخایر نفتی جهان را شامل می شود.
تقاضای جهانی برای نفت رابطه تنگاتنگی با رشد اقتصادی جهان دارد . پیش بینی می شود بیشترین رشد اقتصادی تا سال ۲۰۳۰ متعلق به کشور های در حال توسعه بالاخص چین و آسیای جنوبی خواهد بود که رشد سالیانه ۷/۴ تا ۳/۶ در صد را تجربه خواهند نمود و در نتیجه به واسطه اقتصاد پویا وجمعیت زیاد خود بیشترین تقاضای انرژی را خواهند داشت[۷] . با اینکه انرژی های جایگزین نفت در بسیاری از مناطق مورد استفاده قرار خواهد گرفت، ولی پیش بینی می شود نیاز به انرژی تا سال ۲۰۳۰ حدود ۴۲ درصد رشد داشته و ۸۰ درصد از این نیاز توسط نفت بر آورده می شود. مصرف روزانه نفت در این سال ۱۰۶ میلیون شبکه در روز خواهد بود[۸]. ذخایر گازی جهان در سال ۲۰۰۶ حدود ۴۶/۱۸۱ تریلیون فوت مکعب بوده که ۱۷/۲۸ تریلیون مکعب آن یعنی ۵/۱۵ در صد آن متعلق به ایران و ۱۱/۵۸ تریلیون فوت مکعب یعنی ۳۲ در صد آن مربوط به روسیه بود[۹] . بیشترین تولید گاز جهان مربوط به خاور میانه با حدود ۴۰ درصد بوده و حدو ۸۰ در صد این میزان مربوط به کشور های ایران، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی می باشد.[۱۰] ایران پس از روسیه بزرگترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد و در خاورمیانه مقام اول تولید را دارد و پیش بینی می شود تا سال ۲۰۱۰ حدود ۱۰ تریلیون فوت مکعب گاز تولید نماید[۱۱]. کل ذخایر اثبات شده گاز جهان در اول ژانویه ۲۰۰۹ حدود ۲۵۴/۶ تریلیون فوت مکعب بوده که نسبت به سال ۲۰۰۸، ۶۹ تریلیون فوت مکعب رشد نشان می دهد . اگرچه ایران پس از روسیه حائز مقام دوم در میزان ذخایر است ، اما در سال ۲۰۰۹بیشترین رشد اکتشاف ذخایر گازی جهان متعلق به ایران بود و ذخایر آن به ۴۳ تریلیون فوت مکعب رسید . همچنین ایالات متحده با ۲۷ تریلیون فوت مکعب رشد (۱۳ در صد ) بعد از ایران دارای بیشترین رشد جهانی بوده است[۱۲].در حال حاضر سه قطب اصلی خایر گاز جهان ایران، روسیه و قطر می باشند که روی هم رفته ۵۷ درصد ذخایر گاز جهان را در اختیار دارند.[۱۳]
علاوه بر اهمیت نفت و گاز در اقتصاد جهان ،موضوع از بعد دیگر نیز شایان اهتمام است. امروزه در بسیاری از مناطق جهان ،دلیل عدم توافق دولتها در تحدید حدود دریایی، وجود میادین مشترک نفت وگاز و یا وجود مناطق اختلافی نفت وگاز می باشد.این امر به خودی خود وبه طور بالقوه می تواند اختلافات بین المللی را تشدید و صلح وامنیت بین المللی را به مخاطره اندازد.آنچنانکه در خلال مباحث این رساله ذکر خواهد شد،در برخی مناطق جهان ،اختلاف بر سر بهره برداری از میادین نفت وگاز تا مرز درگیری نظامی تشدید شده است. از اینرو تعریف وتثبیت رژیم حقوقی بین المللی ناظر بر بهره برداری از این منابع می تواند در پیشگیری از تشدید اختلافات ومآلأتحکیم صلح وامنیت بین المللی مفید باشد.
ایران دارای حداقل ده میدان مشترک نفت و گاز در خلیج فارس ودریای عمان و یک میدان نفتی مورد اختلاف دردریای مازندران است .در حالیکه برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس به صورت مشترک از میادین مشترک خود استفاده می کنند،ایران تاکنون نتوانسته چنین ترتیباتی را در مورد میادین مشترک خود طراحی کند .در نتیجه کشورها ی همسایه با اتکاء به تکنولوژی پیشرفته وجذب سرمایه های عظیم خارجی چندین برابر از این میادین برداشت می نمایند وبه تبع آن زیانهای سهمگینی متوجه اقتصاد ایران می شود. در حوزه دریای مازندران نیز این روند مشهود است .اختلاف ایران وآذربایجان در مورد میدان نفتی البرزدر یک مرحله حتی تا سرحد درگیری نظامی پیش رفت. سایر کشورهای ساحلی نیز بی اعتنا به موضوع تعیین رژیم حقوقی این دریا ، به صورت یک جانبه و دو جانبه به بهره برداری از میادین نفت وگاز می پردازند و حتی کمپانی های نفتی کشورهای غربی ، ژاپن و چین در این منطقه حضور ورقابت فعال دارند. بنابراین مطالعه موضوع وضعیت حقوقی میادین مشترک در مناطق دریایی ایران و جهان رابطه تنگاتنگی با منافع ملی ایران داشته و می تواند در روشن کردن ابهامات آن نقش اساسی داشته باشد.
۵- پیشینه موضوع:
اگرچه دو کنوانسیون اصلی مربوط به حقوق دریاها یعنی کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو وکنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها مسائلی چون حاکمیت دولتها بر منابع طبیعی بستر وزیر بستر دریا، حقوق و تعهدات دولتها در مناطق دریایی و ضوابط حاکم بر تحدید حدود دریایی را روشن ساخته اند، لکن به طور صریح و مستقل به رژیم حقوقی حاکم بر بهره برداری از منابع طبیعی مشترک اشاره ای ننموده اند. این سکوت موجب شده تا مجال برای مناقشات و مجادلات حقوقی میان نظریه پردازان فراهم گردد. کمیسیون حقوق بین الملل بحث در مورد مخازن آب مشترک را به پایان رسانده وطرح یک کنوانسیون بین المللی در این زمینه را تقدیم مجمع عمومی سازمان ملل متحد کرده است . موضوع میادین مشترک نفت وگاز در یک دوره زمانی در دستور کار این کمیسیون قرار گرفت ولی به دلیل ملاحظات فنی ، عملی وسیاسی از قبیل جهان شمول نبودن موضوع ،پیچیدگی تکنیکی مسائل مربوط به نفت وگاز ،حساسیت سیاسی و عدم اقبال کشورها به و تدوین قواعد حقوقی در این زمینه آن را از دستور کار خود خارج کرد.[۱۴] در مجامع علمی ،دیر زمانی است که تحقیقاتی در رابطه با منابع طبیعی مشترک و میادین مشترک نفت وگاز از منظر حقوق بین الملل صورت گرفته وکتب ،مقالات و پایان نامه هایی در داخل و خارج به رشته تحریر در آمده است[۱۵]. در ادبیات حقوقی خارجی نیز مقالات ، کتب و پروژه های تحقیقاتی زیادی در این زمینه مسائل حقوقی مربوط به میادین مشترک نفت وگاز تدوین شده و می توان گفت که این موضوع در ادبیات حقوقی خارجی پدیده جدیدی نیست . ویژگی منابع مربوط به این موضوع این است که تعداد محدودی صاحب نظر آثار متعددی را خلق کرده اند .به همین دلیل به هنگام مراجعه به منابع اغلب به نامهای تکراری چون ، اونگ[۱۶] ، میوشی[۱۷] ، اونریتو[۱۸]، لاگونی[۱۹] و…. مواجه می شویم .صرفنظر از تحولات حقوقی نظیر تصمیم کمیسیون حقوق بین الملل در کنار نهادن مطالعه موضوع که در سال ۲۰۱۰ رخ داد و در تحقیقات فوق به آن اشاره ای نشده است ، رساله حاضر دارای ویژگی هایی است که آنرا متمایز می کند؛ اولأدر بخش بر رسی موضوع از منظر حقوق بین الملل کوشیده شده که برخی معاهدات و آراء که در آثار فوق به پرداخته نشده، ذکر شود . ثانیأ رویه های دوجانبه با جزییات بیشتری مورد مطالعه قرار گرفته است .ثالثأاز همه مهمتر فرضیه این رساله این است که اصل همکاری در بهره برداری از این منابع ماهیت عرفی دارد. این فرضیه در بسیاری از آثار موجود با تردید مواجه شده است.رابعأ این رساله بیشتر بر موضوعات مربوط به ایران متمرکز شده و در آن مسائلی چون رژیم قراردادها و قوانین ایران در رابطه با بهره برداری از منابع نفت وگاز ،سیر تطور قراردادها وقوانبن ایران ،مسائل مربوط به رژیم حقوقی دریای مازندران ووضعیت میادین مشترک ایران در خلیج فارس مطالعه شده است.خامسأ تمرکز اصلی این رساله بر سه حوزه مشخص جغرافیایی یعنی خلیج فارس ،دریای مازندران وخلیج مکزیک است مطالعه همزمان این موضوع در سه منطقه خلیج فارس، دریای مازندران و خلیج مکزیک مسئله ای بدیع بوده و نگارنده در خلال مطالعات خود در آثار داخلی و خارجی تاکنون با پیشینه ای مواجه نشده است.
۶-هدف تحقیق:
هدف از این تحقیق واکاوی قواعد حقوق بین الملل در مورد منابع مشترک نفت وگاز در مناطق دریایی و استخراج این قواعد وتحلیل آنها وسپس مطالعه تفصیلی و تطبیقی موضوع در سه منطقه خلیج فارس، دریای مازندران وخلیج مکزیک وتوصیف رژیم حقوقی موجود در این منطقه می باشد.به نحوی که نواقص وباید ونبایدهای آن بالاخص در ارتباط با مسائل ایران آشکار شده و بتواند مورد استفاده سیاستگذاران و دست اند کاران صنعت نفت وگاز کشور قرار گیرد.
۷-ساماندهی تحقیق:
این رساله در سه فصل به رشته تحریر در آمده است. در فصل اول به واژه شناسی ومفاهیم بنیادین مربوط به میادین مشترک نفت وگاز پرداخته شده و تعاریفی چون نفت،گاز، میادین مشترک، توسعه مشترک، یکی سازی ، مناطق دریایی،تحدید حدود، انواع قردادهای نفتی ،سیر تاریخی قوانین و قراردادهای نفتی ایران و…مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل دوم ،موضوع از منظر نظام منابع حقوق بین الملل تحلیل شده ودر این راستا معاهدات دو وچند جانبه ،عرف، رویه قضایی ، دکترین وقطعنامه های نهاد های بین المللی به تفصیل مطالعه و کوشیده شده اصول و قواعد ی استنباط و استخراج شود.
در فصل سوم موضوع میادین مشترک نفت وگاز در سه منطقه خلیج فارس ،دریای مازندران وخلیج مکزیک مطالعه گردیده و علاوه بر معاهدات دوجانبه ، به طور اخص میادین مشترک نفت وگاز ایران با همسایگان مورد کنکاش قرارگرفته و سه منطقه مذکور از این حیث، مطابقت و وجوه اشتراک وافتراق آنها بیان شده است.در بخش نتیجه گیری نیز علاوه بر بیان نتایج تحقیق ،پیشنهادات عملی ذکر گردیده است.
۸-روش تحقیق:
روش تحقیق دراین رساله برمبنای مطالعه کتابخانه ای وبه صورت تحلیلی- توصیفی استوار است. بدین ترتیب که کوشیده شده با مراجعه به منابع داخلی وخارجی واسناد بین المللی وبا تمسک به دوشیوه استدلال قیاسی و استقرایی،به توصیف وتحلیل قواعد وموازین حقوقی پرداخته شود.

بخش اول
واژه شناسی و مفاهیم بنیادین
میادین مشترک نفت و گاز در مناطق دریایی
در خصوص اهمیت نفت وگاز در زندگی بشر امروز به اندازه کافی در مقدمه سخن گفته شد.به جرأت می توان گفت که انسان امروز ، بر نفت وگاز فائق آمده واین تفوق مرهون شناخت است. در تمام حوزه های زندگی بشر ، شناخت و معرفت سبب کامیاری او می شود. معرفت انسان امروز نسبت به منابع نفت وگاز باعث شده که امروزه سکو های حفاری در قلب اقیانوسها ایجاد و حتی اقدامات اکتشافی در آب وهوای طاقت فرسای قطب شمال نیز متو قف نشود.
هدف از بخش اول این رساله نیز رسدن به شناخت است. دراین بخش نفت وگاز تعریف شده وروند شکل گیری آنها تشریح می گردد. مکانهای تجمع نفت وگاز شناسایی و مفاهیم فنی وحقوقی مربوط به میادین مشترک نفت وگاز در مناطق دریایی تبیین می گردد. با توجه به اینکه موضوع مطالعه ارتباط تنگاتنگی با حقوق حاکمه دولتها بر منابع طبیعی واقع در بستر دریا و تحدید حدود دریایی دارد ،مروری اجمالی بر تعریف مناطق دریایی و مسائل مربوط به تحدید حدود به عمل خواهد آمد. همچنین ،از آنجا که فرضیه این رساله این است که نظام قرارداهای نفتی ایران جهت بهره برداری از میادین مشترک نفت وگاز مناسب نیست، انواع قراردادهای نفتی نیز تعریف گردیده تا درک سایر مسائل طرح شده در فصول بعدی به سهولت صورت پذیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:50:00 ق.ظ ]